عصر اعتبار- تجارتی همه گیر امروز در سراسر دنیا رواج پیدا کرده و از سرمایه داران کلان و غول های اقتصادی دنیا تا مردم عادی و خرد سرمایه ها، وارد بازاری شده اند که اعداد و ارقام در آن رد و بدل می شود و با واگذاری و خرید این معادلات ریاضی کسب درآمد می کنند.
به گزارش پایگاه خبری «عصر اعتبار»، این معادلات از ماجرای مرموزی در سال 2009 شروع شد و نام «ساتوشی ناکاموتو» به عنوان مبدع صنعت بلاکچین ها یا همان استخراج رمز ارزها مطرح شد وهیچگاه شخصی با این نام شناسایی نشد. اما آنچه به عنوان واقعیت در عرصه جهان رواج پیدا کرد تثبیت این رمز ارزها و معادلات بلاکچین به عنوان تجارتی نو و سودآور بود.
این صنعت در ابتدا به عنوان ابزاری برای تسهیل و تکمیل بانکداری مجازی مطرح بود،اما به یکباره خود را از این فضا جدا کرد و تبدیل به یک مرجع مالی و نفوذ در امورات مختلف تجاری و اقتصادی شد. به گونه ای که روند بانکداری مستقیم و شفاف را دور زد و به ابزاری برای داد و ستدهای مخفی گردید.البته این به معنای سیاه بودن ماهیت ارز دیجیتال نیست،چرا که امور تجاری در حال تحولی است که محاسن بسیاری همچون عدم وابستگی به نظام پولی و مالی حاکم بر جهان و شکست انحصارهای سنتی را پایه ریزی کرده است.
به هرحال این صنعت نیز همچون دیگر حوزه های تجاری معایب و محاسن، موافقان و منتقدان خاص خود را دارد.چرا که هنوز در ابتدای مسیر است و نمی توان به قطعیت آن را رد یا تایید کرد. لذا آنچه ما و دیگران در این عرصه به آن می پردازند برپایه فرضیات و پیش بینی هایی است که از عملکرد فعلی صنعت رمز ارزها به دست آمده و فردا روزی ممکن است نقض و رد شود.
براساس همین نگرش فرضیه محور دربیان کم و کیف بازار ارزهای دیجیتال می توان اذعان داشت که این صنعت به دنبال قبولاندن و پذیرش خود به سوی حکومت های رسمی در سراسر جهان است. به عبارتی حضور چشم گیر متقاضیان و فعالان در این عرصه مهمترین امتیاز این صنعت است تا درکنار ارزهای رسمی و فیزیکی کشورها،جایی برای خود بگشاید.
درنگاه حرفه ای به این بخش از صنعت رمزارزها باید به پروژه "CBDC" اشاره داشت. این موضوع به منزله آن است که هرکشوری یک ارز دیجیتال و مورد تایید و حمایت بانک مرکزی برای خود ابداع و از آن استفاده کند. البته این موضوع درحال حاضر در برخی از کشورهای اروپایی و آمریکا درحال مطالعات کارشناسی است، اما در چین این اژدهای اقتصادی به صورت آزمایشی ارز دیجیتال خود را با عنوان "یوان دیجیتال" معرفی کرده است.
چین به عنوان بزرگترین استخراج کننده رمزارز در دنیا،حساسیت و جایگاه آینده این ارز را بسیار مهم تشخیص داده و در این زمینه درحال سرمایه گذاری است به گونه ای که بیش از 60 درصد ارزهای دیجیتال در این کشور تولید می شود. البته درحال حاضر هنوز رمزارزها نه درچین و نه در دیگر کشورهای دنیا برای دادوستدهای مالی به رسمیت شناخته نشده(به جز برخی کشورهای کوچک افریقایی)، اما پرداختن به این موضوع از سوی اقتصادهای پیشرفته دنیا این فرض را تقویت می کند که درآینده خبرهای بیشتری از این صنعت خواهیم شنید.
اما رویکرد دیگری که فرضیه تثبیت و جایگاه رمزارزها در آینده را تقویت می کند، موضوع حرکت غیرقابل وصف دنیا و امورات زندگی ملت ها در فضای مجازی است.پاندمی کرونا پدیده ای بود که نشان داد توانایی و تکنولوژی بشری این پتانسیل را دارد که تمامی امور زندگی را در فضای مجازی دنبال و تامین کند. به عبارتی مردم در فضای مجازی به عنوان یک مصرف کننده از خدمات مختلف بهره می برند. امروز هر مولفه ای را در ذهنتان مرور کنید،می توانید نسخه ای از آن را در فضای مجازی مشاهده کنید و یا مشابه و امور مرتبط با آن را پیگیری نمایید. وقتی امورات و خدمات در فضای مجازی دنبال شود، مطمئنا پول مجازی نیز کاربرد و جایگاه خود را ارتقاع خواهد داد.
با تمام آنچه از احتمالات تقویت کننده جایگاه رمز ارزها درآینده گفته شد، اما این صنعت منتقدان خود را نیز دارد که معتقدند نباید رمزارزها را وارد چرخه مالی کرد و آن را پدیده ای گذرا در جهت سیاست ها و برنامه ریزی غول های اقتصادی دنیا می دانند.
منتقدان در این بخش معتقدند که ابتدا ارزهای دیجیتال به هیچ وجه پتانسیل ارزهای رایج و حقیقی را ندارند و سرعت پرداخت ها در آنها به شدت کند و روال زمان بری را دارد.استناد منتقدین به خرید و فروش های ارز دیجیتال می باشد که فروشندگان و خریداران برای نقد کردن دارای خود از طریق کیف پول های الکترونیک مجبور به زمان زیادی هستند و انتقال آن میان افراد قدری زمان بر است. به خصوص در کشورهای جهان سوم به سبب محدود بودن فعالیت بانکی و صرافی ها و ارتباطشان با بازار جهانی پول کار بسیار دشوار است. حال چه برسد به اینکه قرار باشد رمز ارزها به عنوان ابزار پرداخت در دادوستدها و معاملات اقتصادی مورد استفاده قرار بگیرد.
نکته دیگری که منتقدان به آن اشاره می کنند حس بی اعتمادی به رمزارزها در میان اکثریت مردم جوامع می باشد. به سبب عدم ثبات ارزش رمزارزها هیچ گاه مردم حاضر به این نمی شوند که از این ارزها به عنوان سرمایه و یا حتی پس انداز بهره ببرند. منتقدین براین باورند که امروز بیت کوین به عنوان باارزش ترین ارزدیجتال رایج،طی یک سال اخیر نوساناتی را تجربه کرده است که بیانگر بی ثباتی آن برای تبدیل شدن به یک ارز مورد اطمینان و ابزاری برای پرداخت می باشد.
از دیگر انتقادات به صنعت رمزارزها، بازمی گردد به سیاست هایی که از سوی غول های اقتصادی ازجمله چین و آمریکا متصور است. منتقدین براین باورند که چین از یکسو به دنبال کنار زدن غیرمستقیم دلار از معاملات جهانی می باشد و از سوی دیگر آمریکا به دنبال پشتوانه قرار دادن دلار به عنوان پایه پرداختی ارزهای دیجیتال در مقابل چین و تضعیف یورو در بازار جهانی است. البته باز هم باید متذکر شد که این مسائل همگی در حد فرضیه است و اثبات آن تا زمان پیدا کردن جایگاه واقعی رمزارزها در اقتصاد جهانی، زمان بر خواهد بود.
همچنین معتقدند که این اوج گیری ها و جذابیت های ایجاد شده در بازار رمزارزها صرفاً براساس سیاست هایی است که غول های تجاری در دنیا از آن نفع می برند و درحقیقت مردم در این تجارت زیان خواهند کرد. اشاره این منتقدین به اظهارات و ورود افرادی همچون ایلان ماسک به این عرصه است که هربار با یک توئیت و یا پست در فضای مجازی صعود و سقوط را برای رمزارزها به وجود می آورد.
نداشتن پشتوانه مالی و اقتصادی نیز از دیگر انتقادات در این حوزه است. منتقدین معتقدند که در صنعت بلاکچین ها شما صرفاً با معادلات ریاضی سروکار دارید و در ازای امنیت این فضا حق استخراج به شما داده می شود.لذا شما هیچ پشتوانه مالی در این فضا را نمی بینید که بتوانید حتی به عنوان سرمایه گذاری به آن وارد شوید.چرا که معامله و فعالیت مشخصی وجود ندارد و داد و ستد اقتصادی رخ نمی دهد که بحث سود و ضرر مشخص باشد.
اما مسئله محیط زیست شاید یکی از اصلی ترین انتقادها به صنعت رمزارزها باشد.چراکه استخراج رمزارزها نیاز به صرف انرژی فراوانی دارد که علاوه بر صرف انرژی موجب تولید آلودگی های صوتی،دیجیتالی و گرمایشی می شود. لذا به همین سبب است که بیشترین استخراج رمزارزها در کشورهای درحال توسعه و جهان سوم صورت می گیرد. چرا که اولاً انرژی در این کشورها ارزان است و ثانیاً پیگیری مسائل محیط زیستی در این کشورها به طور جدی مورد توجه حکومت ها نیست و استخراج آن نه تنها برای افراد عادی،بلکه برای دولت ها نیز جذابیت دارد.
به همین جهت منتقدین اصرار و فشار زیادی به دولت ها دارند تا این صنعت دیجیتال را به رسمیت نشناسند و حتی فعالیت در این حوزه را ممنوع اعلام کنند.
دربازار رمزارزها در ایران چه می گذرد؟
رمزارزها در ایران نوعی حیات کما گونه دارند.درحالی که ایران به سبب تحریم های مالی دسترسی به سیستم پرداخت جهانی و مراودات بانکی ندارد، با این حال شاهد تجارت ارزهای دیجیتال در قالب پلتفرم هایی هستیم که به صورت غیرمستقیم با سیستم پرداخت جهانی درارتباطند و نوعی واسطه گری در این فضا را برعهده گرفته اند. البته از آنجا که واسطه گری همواره سودآوری خود را حفظ می کند،شاهد ارائه امکانات مختلف و حتی ارزهای ابداعی از سوی برخی از این شرکت های ارائه کننده خدمات تجارت ارزهای دیجیتال هستیم.
حکایت تجارت رمزارزها در ایران و شرکت های واسطه،حکایت جویندگان طلا و بیل فروشان است. جماعتی کثیر درپی کسب سود بعضاً تمام سرمایه خود را پای کار می آورند،اما سود بیشتر را کسانی می برند که واسطه هستند و در این واسطه گری حتی از رانت های اطلاعاتی و "بازارفروشی" هم سود می برند. اما با تمام این اوصاف جمعیت کثیری در این بازار وارد شده اند و سرمایه خرد و کلان بسیاری صرف این رمز ارزها شده است.
"اقتصاد هجومی" از دیگر دلایل جذابیت رمزارزها در ایران می باشد. در این مدل اقتصادی از آنجا که زیرساخت های مولد و صنایع مادر ضعیف هستند و اقتصاد جذابیت های تولیدی خود را از دست داده است، سرمایه های خرد و متوسط و کلان سعی در یافتن مسیری دارند که بتوانند از آن کسب سود کنند؛ و زمانی که حوزه ای را پربازده ببینند(تشخیص نمی دهند!)، چشم بسته به آن هجوم می آورند. اما کسب سود تنها مولفه ترویج اقتصاد هجومی نیست، بلکه در بحران کنونی معیشتی که در کشورمان حاکم است،افراد به دنبال این هستند که سرمایه هایشان ابتدا ارزش خود را در مقابل سقوط ارزش پول ملی از دست ندهد، وسپس امید دارند تا از سرمایه های محدود خود بتوانند درآمدی مضاف از حقوق و دستمزد ماهیانه کسب کنند تا بتوانند خود را در این طوفان اقتصادی حفظ کنند. البته عده ای نیز با نیت سرمایه گذاری و نبود گزینه ای استاندارد برای سرمایه گذاری وارد این عرصه می شوند.
مصداق عینی این اقتصاد هجومی را در قضیه بورس مشاهده کردیم. دیدیم که چه تعداد افراد کثیری از اقشار مختلف به ویژه قشرهای ضعیف ومتوسط، دار و ندار خود را به بهانه سود چند برابری وارد بورس کردند و بدون داشتن کوچکترین اطلاعاتی از این حوزه خود را به باتلاقی انداختند که هنوز نتوانسته اند از آن رهایی یابند و سرمایه هایشان درچشم بهم زدنی چند برابر کوچک شد.
شاید گفته شود که رمزارزها مسیری جدای از بورس دارند و فرمان بورس در دست جریان های اقتصادی و دولت در داخل بوده؛ درحالی که نرخ گذاری و نوسانات رمزارزها در داخل نیست و کسی نمی تواند درآن اعمال سلیقه کند. تاحدودی این حرف درست است،اما بازهم صنعت ارزهای دیجیتال نیز از این قاعده مستثنی نیست و به کلامی و چشم و ابرویی از سوی سرمایه داران جهانی زیر و رو می شوند.
کمااینکه همین امروز نیز بسیاری از افرادی که وارد بازار رمزارزها شده بودند به سبب عدم شناخت الگوریتم های حاکم براین بازار در زمانی که باید سرمایه خود را نقد می کردند، به بهانه کسب سود بیشتر و ادامه دار بودن رشد صعودی نرخ ها این کار را انجام ندادند و در مسیر زیان مدام به این امید بودند که قیمت های قبلی تکرار شود و نهایتاً با ضررهای کلان از این بازار خارج شدند و یا به پای آن نشسته اند تا سرمایه هایشان بازگردد.
اما درمورد وضعیت بلاکچین ها در ایران باید به مقوله ای غیر رسمی از سوی نهادهای رسمی در این حوزه اشاره داشت. ابتدا بد نیست بدانید که درسال2020 بیش از 6 ردصد کل بیت کوین دنیا در ایران استخراج شد و این رقم برای کشوری که به لحاظ ساده ترین تراکنش های مالی بین المللی در تحریم به سر می برد بسیار بالاست. درهمین رابطه باید به جذابیت ارزهای دیجیتال برای جریان های رسمی درکشور برای پرداخت های غیرشفاف جهت دور زدن تحریم ها و هزینه های مختلف خارجی مهر تایید زد.
البته ممکن است گفت شود که وقتی ارزهای دیجیتال از سوی کشورها و شرکت های خارجی هنوز مورد تایید نیست،این همه هزینه جهت استخراج برای چیست؟ در پاسخ به این سئوال باید اذعان داشت که همه گیری ارزهای دیجیتال در سطح جهان این امکان را می دهد که بدون نام و نشان در سراسرجهان کیف پول دیجیتال خود را تبدیل به ارزهای مختلف کنید و از آن برای تامین هزینه ها بهره برده شود.
این رویه استخراج ها درحالی است که سیستم تامین انرژی در سراسرکشورمان در فواصلی با بحران روبه رو شد و شاهد خاموشی های سراسری در تابستان گذشته بودیم. این حجم از استخراج برای کشوری که زیرساخت های انرژی الکتریسته آن بروز نیست و افزایش تولید درنیروگاه ها صورت نمی گیرد،قطعاً چالش هایی را به همراه خواهد داشت،اما به هرحال مزارع استخراج ارزهای دیجیتال با اهمیتی که برای ایران پیدا کرده اند همچنان به کار ادامه می دهند، درحالی که ورود اشخاص حقیقی به این حوزه ممنوع است و ضوابط تعیین شده نیز توجیه اقتصادی ندارد.
لذا آینده صنعت ارزهای دیجیتال در ایران را باید از دو منظر مجزا مورد توجه قرار داد. یکی از منظر عمومی و دسترسی های مردم عادی در حوزه استخراج و خرید و فروش. از سوی دیگر باید آینده این صنعت را در چارچوب فعالیت نهادهای رسمی در این حوزه مورد بررسی قرار داد.
در مورد اول باید اذعان داشت که به نظر می رسد فعالیت مردم در این عرصه تا زمانی که تحریم های بین المللی حاکم است و دسترسی های شخصی به سیستم های مالی جهانی وجود نداشته باشد، به همین شکل امروزی و صرفاً درحد شرکت در معادلات و تبدیل دارایی های ارزی خود به ریال باقی بماند.
اما در مورد دوم یعنی آینده این صنعت برای جریان رسمی در کشور می توان گفت با توجه به دراختیار داشتن فضا،سرمایه،امکانات و تعرفه های پایین انرژی ، این تصور حاکی است که هرچقدر صنعت ارزهای دیجیتال در دنیا گسترده تر شود،منفعت بیشتری برای ما حاصل خواهد شد و نهادهای رسمی در این حوزه به ثروت های کلانی دست پیدا می کنند که بررسی و ثبت و حسابرسی آن در هیچ کجا دیده و ثبت نخواهد شد.
درآخر باید مجدداً تکرار کرد که آینده مثبت یا منفی صنعت ارزهای دیجیتال همچنان مبهم است و آنچه گفته شد از صدر تا ذیل در حدفرضیات و برداشت های ذهنی از شواهد موجود می باشد. اما قدر مسلم می توان این را به قطعیت گفت که امروز با پدیده ای همه گیر در جهان مواجهیم که حذف و نادیده گرفتن آن در بازار اقتصاد جهانی غیرممکن است و صرفاً می توان انتظار داشت که سهم آن در این بازار کم یا زیاد شود.
خبرنگار: فائزه مقصودیان