عصر بازار

چرا نمی‌توانیم از چین دست برداریم؟

عصر اعتبار- مدت خیلی زیادی است که همه درباره کند شدن اقتصاد چین حرف می‌زنند و این موضوع را خیلی جدی می‌دانند. اما این طور به نظر می‌آید که اقتصاد چین هنوز هم بزرگ‌ترین سهم را در رشد تولید ناخالص داخلی جهان دارد.

چرا نمی‌توانیم از چین دست برداریم؟
نسخه قابل چاپ
يکشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۵ - ۱۲:۰۷:۰۰

    به گزارش پایگاه خبری«عصر اعتبار» به نقل از ماهنامه آینده نگر، اگر رشد تولید ناخالص داخلی چین در سال 2016 میلادی به 6.7 درصد برسد (یعنی همان رقمی که هدف دولت چین بوده و کمی هم از پیش‌بینی اخیر صندوق بین‌المللی پول-6.6 درصد- بالاتر است) آن گاه چین عملا 1.2 درصد از رشد تولید ناخالص داخلی جهان را تشکیل داده است. صندوق بین‌المللی پول در حال حاضر رشد جهانی سالانه 3.1 درصدی را برای تولید ناخالص داخلی پیش‌بینی کرده و در چنین شرایطی چین تقریبا 39 درصد از کل آن را تشکیل خواهد داد.

    این سهم چین باعث می‌شود سهم سایر اقتصادهای بزرگ به نظر بسیار کم بیاید. مثلا ایالات متحده آمریکا که خیلی‌ها دائم در حال تحسین بهبود وضعیت اقتصادی‌اش هستند، احتمالا در سال 2016 تنها 2.2 درصد رشد تولید ناخالص داخلی خواهد داشت. این میزان تنها می‌تواند به اندازه 0.3 درصد در رشد تولید ناخالص داخلی جهان اثر بگذارد. این عملا یک‌چهارم سهمی است که چین در آن ایفا می‌کند.

    اقتصاد اروپا هم طبق پیش‌بینی‌ها تنها می‌تواند 0.2 درصد در رشد تولید ناخالص داخلی جهان نقش داشته باشد و سهم ژاپن حتی به 0.1 درصد هم نمی‌رسد. اما سهم چین در این خصوص تقریبا 50 درصد بیشتر از مجموع نقش‌آفرینی 0.8 درصدیِ اقتصادهای به اصطلاح پیشرفته دنیا در رشد تولید ناخالص داخلی است.

    از سوی دیگر، هیچ اقتصادِ در حال توسعه‌ای حتی به گرد پای نقش‌آفرینی چین در رشد جهانی نیز نمی‌رسد. مثلا پیش‌بینی می‌شود که تولید ناخالص داخلی هند امسال 7.4 درصد افزایش پیدا کند که کمی از رشد چین سریع‌تر است. اما اقتصاد چین تامین‌کننده 18 درصد از کل بازده جهانی است، یعنی دو برابر سهم 7.6 درصدی هند. معنی‌اش این است که نقش هند در رشد تولید ناخالص داخلی جهان احتمالا امسال تنها نصف چیزی خواهد بود که در این راستا از چین انتظار می‌رود.

    چین در عین حال نقش‌آفرین اصلی در رشد کل گروه اقتصادهای بزرگ در حال توسعه (بریکز) به شمار می‌رود. در میان این کشورها، اقتصادهای هند و آفریقای جنوبی در حال پیشروی هستند اما اقتصاد کشورهایی مثل روسیه و برزیل دچار رکود است و البته چین با فاصله زیادی نسبت به آنها در حال حرکت سریع است.

    بنابراین می‌توان گفت که چین هنوز هم موتور اصلی رشد اقتصاد جهان است. البته باید این نکته را در نظر گرفت که در فاصله زمانی 1980 تا 2011 میلادی، چین سالانه با رشد 10 درصدی پیش رفت اما حالا رشد کم‌تری دارد. با این وجود، اقتصاد چین هنوز وضع خوبی دارد و رشد اقتصاد جهانی هم به وضوح به آن وابسته است.

    وضعیت اقتصاد چین در اقتصاد ضعیف‌شده ی دنیا هم تاثیر خواهد داشت و کاهش رشد اقتصاد چین تاثیر منفی بزرگ‌تری بر رشد تولید ناخالص داخلی جهان خواهد گذاشت. وضعیت رو به افول در اقتصاد چین در عین حال می‌تواند در آینده وضعیت تجارت خارجی در جهان را به شدت تحت تاثیر قرار بدهد و دردسرهای جدی برای اقتصاد جهان درست کند. اینکه دنیا واقعا قادر به فرار از تبعات این وضعیت باشد، احتمالش بسیار کم است. با این ترتیب، هرچه اقتصاد چین کم‌تر افول کند، دنیا هم کم‌تر ضربه خواهد دید و در غیر این صورت، اقتصاد جهانی به سمت رکود حرکت خواهد کرد.

    اما در عین حال اگر اقتصاد چین به تعادل جدیدی برسد و تمرکز تولید ناخالص داخلی‌اش از صادرات تولیدمحور و سرمایه‌گذاری به سمت خدمات و مصرف خانوارها حرکت کند، دنیا به شدت از این تغییر بهره خواهد برد، به خصوص اگر دسترسی آزاد و آسان به بازار چین در این راستا برای شرکای تجاری بزرگ چین فراهم باشد.

    اگر این سناریو در چین با موفقیت به اجرا دربیاید، اقتصاد چین پتانسیل آن را خواهد داشت که تقاضای جهانی در حوزه‌های مختلفی را بالا ببرد و این پادزهر قدرتمندی برای درمان وضعیت راکد اقتصاد جهان خواهد بود.

    یک نکته درباره تصمیم‌گیری‌های چین که در بسیاری از اقتصادهای دیگر دنیا کم‌تر دیده می‌شود، قابلیت تغییرپذیری آنها و تطابق با وضعیت موجود است. چینی‌ها نشان داده‌اند که هر جا لازم باشد قادرند طبق شرایطی از موقعیت قبلی خود تغییر موضع دهند و تصمیم‌هایی بگیرند که به سود جریان اقتصاد آن کشور باشد. بسیاری از اقتصادهای بزرگ و توسعه‌یافته دنیا با مساله ایجاد تعادل بین فشارهای مقطعی کوتاه‌مدت و اصلاحات ساختاری درازمدت مواجه هستند اما چین در موارد مختلفی نشان داده که در این موقعیت‌ها راحت‌تر می‌تواند تصمیم‌گیری کند. اینکه چین با اقتصاد خود چه خواهد کرد، مساله‌ای است که نمی‌توان آن را به راحتی پیش‌بینی کرد. اما روشن و مسلم است که موفقیت اقتصاد چین در حال حاضر به نفع اقتصاد جهان هم هست.

    برچسب ها
    پورسعید خلیلی