عصر اعتبار- طی چند دهه اخیر، به ویژه با آغاز هزاره سوم، اقتصاد جهان با تحولات زیاد و گستردهای روبهرو بوده است.
به گزارش پایگاه خبری «عصر اعتبار» به نقل از عصر بازار، پس از رکود بزرگ دهه 1930 آمریکا، جهان شاهد چندین رکود و بحران ریز و درشت در کشورها و مناطق مختلف بوده است که مهمترین و اثرگذارترین آنها، بحران سال 2008 در حوزههای مسکن، بانک، سهام و در یک کلام، کل اقتصاد آمریکا بود. این بحران به سرعت به سراسر جهان گسترش یافت و هر کشور با توجه به میزان وابستگی به اقتصاد آمریکا، توان اقتصاد ملی و چند فاکتور مهم دیگر، از آن تاثیر پذیرفت. گرچه آمریکا حدود دو سال بعد به طور رسمی از رکود خارج شد اما تاثیر اقتصادی این بحران بر جهان از یک سو و تاثیر سیاستهای پولی و مالی دولت آمریکا و برخی دولتهای اروپایی برای خروج از رکود از سوی دیگر، تا به امروز باقی مانده است. این شرایط موجب شده تا برخی کارشناسان و موسسات نسبت به وقوع بحرانهای جدید هشدار دهند.
یکی از فعالیتهای کارشناسان اقتصادی و موسسات مالی، پیشبینی شرایط اقتصادی و بحرانهای احتمالی است که بعضی درست و بعضی غلط از آب درمیآیند. موسسه وایس با کارشناسانی همچون مارتین وایس و لاری ادلسون یا موسسه انتشارات لومباردی با مدیریت مایکل لومباردی از جمله موسسات و افرادی هستند که عموما درستترین پیشبینیها را ارائه کردهاند. چندی قبل موسسه لومباردی پیشبینی جدیدی ارائه کرد که جالب توجه بود. این موسسه به هزاران مشتری خود در سراسر جهان توصیه کرده است که این پیشبینی را جدی بگیرند. مایکل لومباردی، بنیانگذار، مدیر و تحلیلگر ارشد این موسسه در نوشتهای با ذکر ارزیابیهای پیشین خود که درست بودهاند، این پیشبینی را ارائه کرده است. او با اشاره به بحرانهای اخیر، یکی از پیامدهای اصلی را در حوزه بانکداری مورد توجه قرار داده است. لومباردی در سال 2002 زمانی که قیمت طلا کمتر از 300 دلار در هر اونس بود، به مشتریانش پیشنهاد خرید داد. در سال 2006 قبل از سقوط بازار مسکن آمریکا به خروج از آن بازار توصیه کرد. پیش از آغاز رکود بزرگ اعلام کرد که باید برای یک بحران عظیم آماده شد. در پاییز 2008 خروج از بازار سهام را مطرح و در سال 2009 که شاخص داوجونز در سطح 7 هزار واحد بود، بازگشت به بازار را توصیه کرد. و اینک ششمین پیشبینی او منتشر شده است.
هفته نامه «بازار امروز» بدون هیچ داوری این پیشبینی را در معرض ارزیابی کارشناسان قرار میدهد. هر چند معتقد است، تحقق این پیشبینی به معنای آغاز دوران جدیدی در حوزه پول فیزیکی و بانکداری جهان غرب خواهد بود.
در پی بحرانهای اقتصادی چند دهه اخیر و طرح و عرضه پول دیجیتال، بانکهای مرکزی کشورهای توسعه یافته (به ویژه آمریکا) به تجربیات زیادی دست یافتند. بر این اساس مشغول برنامه ریزی و اجرای طرحهایی هستند که پول مردم بخشی از آن است. این طرحها به آنها امکان میدهد تا در آینده هوشمندانهتر رفتار کنند.
بیایید اتفاقات مهم دهه گذشته را مرور کنیم. به یاد داریم که در زمان وقوع بحران اعتبارات، بانکهای بزرگ و مشهور آمریکا کمکهای کلانی دریافت کردند؛ با اجرای برنامه موسوم به «تسهیل کمی» حجم عظیمی از اسکناس چاپ و منتشر شد که به رشد غول آسای ترازنامه فدرال رزرو انجامید؛ برای کمک به احیای اقتصاد آمریکا و جهان، نرخهای بهره بانکی به سطح صفر درصد کاهش یافت و مدتها در همین سطح باقی ماند (البته فدرال رزرو اندکی آن را افزایش داده است). همه ما درباره تلاش بی وقفه بانکهای مرکزی ایالات متحده آمریکا برای رونق بخشیدن به اقتصاد این کشور شنیدهایم اما آنچه لسیاری از مردم نمیدانند، این است که تلاشهای آنها به یک طرح اصلی گره خورده است، طرحی که به شدت زندگی مردم را تحت تاثیر قرار خواهد داد. با اجرای این طرح ما وارد دوران جدیدی خواهیم شد، دورانی که در آن خبری از پول نقد (آنگونه که میشناسیم) نخواهد بود. در واقع، اسکناس و سکه دیگر وجود نخواهد داشت. البته آنچه میگویم به بانکداری الکترونیک (که مبادلات خرد را تسهیل کرده است) ربطی ندارد. طرح بانکهای مرکزی فراتر از این است. شاید به نظر عجیب برسد، اما به این موارد توجه کنید: اعتقاد عمومی سرمایهگذاران و مردم عادی این است که بانکهای مرکزی کنترل عرضه و حجم پول در گردش را در اختیار دارند اما این درست نیست. حقیقت این است که آنها قادر به رهگیری اسکناسها یا مصادره آن نیستند که این وضع، مشکل بزرگی برای بوروکراتهای بانک مرکزی به شمار میرود. فقط تصور کنید، آیا شرایط برای بانکهای مرکزی آسانتر نمیشد اگر در مواجهه با بحران بزرگی مثل بحران بانکی سال 2008 پول شهروندان در اختیارشان بود؟ واقعیت این است که «پول نقد» به مردم امکان میدهد تا در رویارویی با بحرانهای مشابه، پولشان را از سیستم بانکی خارج کنند. همین وضع موجب شده تا بانکهای مرکزی در سراسر جهان دست به کار شوند و جنگی خاموش علیه «پول نقد» به راه اندازند.
در آمریکا ما به سرعت در حال حرکت به سمت تشکیل جامعه بدون «پول نقد» هستیم. زمانی فرا میرسد که دیگر دلارها ناپدید شدهاند و بانکهای مرکزی کنترل کامل چرخه پول و زندگی ما را در دست گرفتهاند. امروز در آمریکا، اگر بیش از 10 هزار دلار از پول خودتان را از حساب بانکیتان برداشت کنید، مطمئن باشید این کار شما به دولت گزارش خواهد شد. در این زمینه، اروپاییها نیز دست به اقداماتی زدهاند. مثلا سوئدیها از آینده بدون پول نقد خبر میدهند؛ در دانمارک، دولت گفته است به دنبال کنار گذاشتن پول نقد است؛ بزرگترین بانک نروژ (DNB) خواستار توقف استفاده از پول نقد شده است؛ اقتصاددان ارشد بانک انگلستان نیز درخواست مشابهی دارد؛ اسپانیا تراکنشهای بانکی بیش از 2500 یورو را ممنوع کرده است؛ در ایتالیا و فرانسه این رقم یک هزار یورو است؛ روسیه هم مبادلات نقدی بیش از 10 هزار دلار را ممنوع کرده است. بانک مرکزی اروپا نیز قصد دارد اسکناسهای 500 یورویی را از دور خارج کند. همچنین بانک مرکزی کره جنوبی در حال برنامه ریزی برای «جامعه بدون پول نقد» تا سال 2020 است. این موضوع علاوه بر کشورهای توسعه یافته، در کشورهای در حال توسعه نیز به چشم میخورد.
آنچه گفته شد، به ظاهر نشان دهنده یک عزم جهانی برای تسهیل مبادلات و تراکنشهای پولی در اقتصاد کشورها و اقدامی جهت کاهش هزینههای چاپ، جمع آوری و امحا اسکناسهای ریز و درشت است. اما واقعیت این است که بانکهای مرکزی جهان (دستکم در کشورهای توسعه یافته) در حال ایجاد یک ارز قدرتمند جهانی هستند که به آنها قدرتی غیر قابل تصور خواهد بخشید. به بیان دیگر، هدف اصلی از ایجاد سیستم پول (و بانکداری) الکترونیک، تنها تسهیل مبادلات پولی یا کاهش هزینههای چاپ، نگهداری و... پول نبوده است. بانکداری الکترونیک پیش زمینه ایجاد سیستمی جهانی است که به بانکهای مرکزی امکان میدهد تا کنترل کامل «پول» را در هر لحظه و در هر نقطه از جهان در اختیار داشته باشند. شاید دشوار به نظر برسد که پول به عنوان مهمترین وسیله مبادلاتی، جایگاه خود را از دست بدهد و دچار «مرگ» شود، اما با توجه به بحرانهای مالی و اقتصادی که شاهد بودیم، این احتمال وجود دارد. باور کنید، با اجرای کامل این طرح، به زودی نقشه پولی و مالی جهان تغییر خواهد کرد.