عصر اعتبار- عضو هیات مدیره یک شرکت بورسی در یادداشتی برای خبرگزاری فارس نوشته است:اتحادهای پولی ومالی جدید باید ستون فقرات دلار رامورد هدف قراردهند تا جهان بتواند با برنامه ریزی مشخص نقش دلار درتجارت راکم رنگ ترنماید.
به گزارش پایگاه خبری «عصر اعتبار» به نقل از فارس، حمید رضا قدری ، کارشناس بازار سرمایه که هم اکنون نایب رییس هیات مدیره شرکت بورسی کارخانجات سیم و کابل شهید قندی وابسته به شستا است در یادداشتی برای خبرگزاری فارس ضمن ریشه یابی پیدایش و مبنا قرارگرفتن ارزی به نام دلار در اقتصاد جهان ، به آسیب شناسی اتکا به این ارز در مبادلات تجاری و راهکار برون رفت آن پرداخته است.
وی در این یادداشت مینویسد:
درسال 1945 پس از پایان جنگ جهانی دوم وضعیت لجام گسیخته اقتصادی جهان وچالش های آن فرصت طلائی را در اختیار اقتصاد امریکا گذاشت، نقش دلار به عنوان ستون فقرات اقتصادی دنیا درجابجایی ارزشهای ناشی از فعالیتهای اقتصادی، آینده اقتصادجهانی راتحت الشعاع جدی قرارداد به گونه ای که درسال 1948 ایالات متحده نزدیک به 50 درصد سهم اقتصاد دنیا را تصاحب کرد.
حاکم کردن دلارپس ازپایان جنگ جهانی دوم با برگزاری کنفرانس BRETTON WOODS درخاک امریکا متشکل از 42کشور متفقین ، امریکا و انگلیس جلسه را به سمتی هدایت میکنند تا تجارت آزاد درجهان شکل بگیرد ، نیاز به یک سیستم تبادل ارزی برای این موضوع در مرکز توجه قرارگرفت و در این وضعیت، کشور امریکا با توجه به برخورداری ازبیشترین ذخائرطلای جهان مورد تائید همگان قراگرفت ، بنابراین این کشور متعهد شد درمقابل هر35دلار یک انس طلا بپردازد.
دردهه 1960 اتفاقات دیگری رقم خورد، گیرافتادن امریکا در جنگ ویتنام و ظهور غول های جدید اقتصادی مانند ژاپن وچند کشور اروپایی باعث بی اعتمادی جهان به دلار میشود ، بطوری که انگلیس به عنوان بزرگترین متحد امریکا خواستار سه میلیارد دلار از ذخائر ارزی خود به طلا می شود، امریکا تحت فشار قرار می گیرد و نیکسون رابطه دلار با طلا رابه حالت تعلیق در می آورد و دلار را شناور میکند، از اینجا به بعد مشکل اصلی بوجود میآید که با چاپ دلار، مشکلات امریکا به کشورهای دیگرمنتقل میشود.
بازآفرینی جایگاه جهانی دلار و تبدیل تهدید به فرصت
دراوایل دهه 70 اوپک از آنچه که ایالات متحده دراسرائیل فعالیتهای حمایتی خود را تشدید میکرد ناخشنود بود، بنابراین فروش نفت به امریکا راقطع کرد.تشکیل صفهای طولانی درپمپ بنزینها و ترس از تکرار رکود سال 1929موجب شد از طرف وزارت خزانه داری امریکا اقتصاددانان گرد هم آمدند وبا بررسیهای به عمل آمده به این نتیجه رسیدند که دیگر نمیتوان به اوپک اجازه داد تا به امریکا بیش ازاین فشار بیاورد و مترصد این شدند که نقشه ای طراحی شود تا این اتفاق ادامه پیدا نکند.
هدف این نقشه عربستان سعودی بود زیرا این کشور بیش از هر کشور دیگری نفت داشت وهمچنین خاندان سلطنتی آل سعود فاسد و نیز فسادپذیر بود.بنابراین نقشه ای برای توافق با خاندان سعودی طراحی و در دستور اجرا قرارگرفت.
آنها میبایست تمام درآمدحاصله از فروش نفت رابه امریکا برمی گرداندند و به اسم سرمایه گذاری دراوراق بهادار دولتی امریکا، وزارت خزانه داری امریکاسودحاصل از این سرمایه گذاریها را برداشت میکرد که پس از چندسال به چندین تریلیون دلار می رسید، وزارت خزانه داری امریکا با این سود چندین شرکت امریکایی را استخدام کرد تاعربستان را براساس الگوهای غرب شکل دهند.
ساخت مجتمعهای پتروشیمی ، کارخانههای آب شیرین کن، ایجاد شهرهایی تماماً دربیابان، مکدونالد و سایر مواردی که با فرهنگ غربی همسو بود، خاندان آل سعود همچنان پذیرفت که بهای نفت را دراندازه ای نگه دارد که برای شرکتهای نفتی قابل قبول بود، احتمالااین قیمت برای خیلیها قابل قبول نبود، اما مهم این بود که برای شرکتهای نفتی قابل قبول بود.
موضوع حائزاهمیت و خیلی مهم این بود که آنها پذیرفتند نفت را در قبال چیز دیگری جز دلار امریکا معامله نکنند.
موضوع فوق در اوایل دهه 70 اتفاق افتاد درست زمانیکه امریکا به علت ورشکستگی ، معامله دلار برپایه طلا را رها کرد زیرا این کشور توانائی پرداخت بدهیهای خود را به کشورهای اروپایی بر مبنای طلا را نداشت. به همین خاطر نیکسون استاندارد طلا راحذف کرد.
این موضوع برای امریکا خیلی مهم بودکه حتی یک نفر درجهان باید از دلار برای داد و ستد استفاده میکرد، با این احتساب ایلات متحده خیلی زود دست بکار شد ونقشه ای را طراحی کرد که دلار را معیار سنجش بهای نفت وداد و ستد آن قراردهد، درحال حاضر هرکسی میتواند درتمام جهان با معیار دلار نفت بخرد.
کور پروتاکرسی(اقتصادسیاسی دراختیار کمپانیها)، بخش مهم داستان پذیرش امریکا مبنی بردرراس نگه داشتن خاندان آل سعود بود. شاید بتوان گفت این یک توافق شگفت انگیز بود و یا توافق تاریخ ساز قرن بود، توافق بسیار قدرتمندی که با عربستان سعودی بسته شد.
بنا بر نظر سازمان سیا این قرار داد بازتاب منفی وعواقبی را به همراه داشت، به عنوان مثال یکی از مواردی که بن لادن را خیلی عصبانی میکرد محاصره مکه و مدینه توسط مک دونالد، کارخانههای آب شیرین کن و پتروشیمی ها بود و واکنش شدید مسلمانان نسبت به این موضوع را در پی داشت. متفکرین اقتصادی دراین بخش کار بزرگی را مانند سال 1945 انجام داده بودند و تجدید حیات دلار از بزرگترین این دستاورد بود.
در این رابطه امریکا تصمیم گرفت صدام حسین نیز چنین قراردادی را بپذیرد . همه دنیا میدانند که صدام حسین مدت خیلی زیادی عامل و مورد حمایت امریکاییها بود. ذکر این تاریخچه قابل تآمل است که در دهه 60 عبدالکریم قاسم رئیس جمهوری وقت عراق یک باور خیلی ویژه داشت ، او میگفت سود ومنفعت نفت عراق باید برای مردم عراق باشد.
ایده نو وتازه ای که امریکائی ها خیلی دوست نداشتند و براین اساس اخذ مالیات از شرکت های نفتی را در دستور کار قرارداد و تهدید کرد چند شرکت امریکایی و بریتانیایی را ملی خواهد کرد ، با این شرایط امریکا تصمیم گرفت که عبدالکریم قاسم برود وسازمان سیا یک تیم آدم کش حرفه ای را به عراق فرستاد.
تیم مذکور توسط یک مرد عراقی که هنوز به دبیرستان میرفت هدایت میشد، آنها خودروی قاسم را در خیابانی در بغداد گلوله باران کردند، اما قاسم کشته نشد، سردسته تیم آدم کشی زخمی شد وبه سوریه فرارکرد، نام او صدام حسین بود.
سپس سازمان سیا مستقیم وارد شد و تصاویر کشته شدن قاسم درتلویزیون عراق پخش شد.امریکا دایی صدام را بر مسند قدرت نشاند و صدام معاون رئیس جمهوری ومسئولیت امنیت کشور و در نهایت رئیس جمهور عراق شد.
اتحادهای جدید چندجانبه و یا تبادلات دوجانبه پولی بین کشورها شروع خروج از هژمونی دلارشد، چین اولین کشوری بودکه با60کشورجهان تبادلاتی غیر از دلار را برمی گزیند.
سیاستهای جدید دونالد ترامپ اعمال تعرفههای جدید و صف آراییهای جدید اقتصادی به نوعی درجهت تقویت توان دلار میباشد،و از این طریق با تغییر ارزش دلار در برابر سایر ارزهای جهانی، انتقال سرمایهها و ثروت جهان را دردستورکارقرارداده است.
شروع کمپینهای خودجوش مردمی همچون کشور کانادا با شعار کالای امریکایی نخر، کالای کانادایی بخر و مواردی ازاین قبیل حاکی از تمایل جهان برای خروج از سیطره دلار و اسارت اقتصادی است.
با گذشت بیش ازنیم قرن اکنون 50درصد سهم تجاری پس ازجنگ جهانی دوم به 22درصد تنزل یافته است، با این حال سؤال اینجاست چگونه این سهم 22درصد موفق شده 78درصد ازاقتصاد دنیا راتحت الشعاع قراردهد، به گونه ای که با اعمال مکانیزم کنترلی جهت اقتصاد جهان رابه سمت منافع این کشور هدایت نماید؟
برکسی پوشیده نیست چنانچه بنگاههای مهم اقتصادی بخواهند آزادانه از پتانسیلهای مناطق مختلف دنیا درتولید ثروت استفاده بهینه نمایند، بدون کسب مجوز از دولتمردان امریکا به سادگی میسرنخواهدبود وچنانچه هرگونه فعالیتی درتضاد با منافع این کشورباشد بصورت خودکار به سمت شکست هدایت خواهد شد.بهتر است به این موضوع مفهوم جدیدی اطلاق شود:" اسارت اقتصاد جهانی".
چشم انداز این ماجرا به کجا میانجامد و تا چه موقع ادامه مییابد وطرح پرسشهایی ازق بیل ترفندهای مختلف جابجایی ثروت از هر منطقه ازجهان به سمت ایالات متحده بحثهای چالش برانگیزی است که نظریه اسارت اقتصاد جهانی را تقویت مینماید.
بحرانهای مالی جنوب شرق آسیا ، تغییر ارزش جهانی دلار، جنگهای از پیش طراحی وبرنامه ریزی شده و غیره مسائلی ازاین دست محسوب میشود.
اساساً در هر نقطه ازجهان پس ازتلاش بی وقفه و زحمات ملتها هرگاه انباشت ثروت صورت پذیرد ، داروغه جهان با ترفندی آن ثروت را تصاحب مینماید و بردگی اقتصادی تنها دستاورد تلاشهای اقتصادی دنیا است.
ابزارهای نوین همچون پول الکترونیکی ، اعمال نظارت دقیق برجابجائی وانباشت ثروت ، میدان داری اقتصادی ، توزیع ناعادلانه ثروت، کسر تراز تجاری شدید وبدهی های سنگین ، تسلط بربانک های بزرگ ومهم جهان.
اگر سهام بانکی در امریکا در بورس نیویورک باشد و یا داراییهایی در قلمرو ایالت متحده داشته باشد این بانکها را اگر با ایران و یا کشورهای تحت تحریم یکجانبه همکاری کنند، مشمول جریمه قرار میدهد.
در این زمینه میتوان به خبرهایی که به نقل از مدیرعامل توتال به تازگی منتشر شده اشاره کرد:
«این شرکت به دلیل عدم امکان معافیت از تحریمهای جدید دولت آمریکا، از طرح پارس جنوبی ایران خارج میشود.
شما نمیتوانید بدون دسترسی به سیستم مالی آمریکا در 130 کشور جهان فعالیت داشته باشید. بنابراین در حقیقت ما قوانین آمریکا را اجرا میکنیم و مجبوریم ایران را ترک کنیم. توتال به دلیل خروج از طرح توسعه فاز 11 میدان گازی پارس جنوبی در خلیج فارس 40 میلیون دلار متضرر شده است»
هر نوع تراکنش دلاری که در هرکجای دنیا اتفاق بیافتد حتماً اطلاعات آن از طریق نیویورک دنبال میشود و بدون موافقت نیویورک هیچ بانکی نمیتواند معاملات دلاری انجام دهد.
با توجه به رایج شدن پول الکترونیکی و چالش های آن از قبیل تعارض میان بانکهای مرکزی کشورها ، سیاستهای ترامپ درحفظ و نگاه داشت قدرت دلار قابل تأمل است، و این نظریه را که از این به بعد پشتوانه وقدرت پول، اقتصادهای پیشرو ومولد میباشد را بیش از پیش تقویت مینماید که حاصل آن تغییر جهت گیری اقتصادی ، متزلزل شدن پیمان تعرفه وتجارت ، وضع تعرفهها ومتمرکز نمودن مجدد تولید وتکنولوژی درایالات متحده است.
توافق چین وروسیه درخصوص افزایش سهم پولهای ملی دوکشور درمبادلات تجاری در حالی است که 15درصد ازکل تجارت خارجی روسیه با چین است.
چنانچه ستون فقرات دلار، برمبنای منابع اصلی انرژی دنیا پایدار بماند و بانکهای عامل براساس سوئیفت ادامه فعالیت دهند اسارت اقتصاد جهانی توسط دلار ادامه پیدا خواهد کرد واقتصاد ایالات متحده همچنان برپایه مالیاتهای پنهان استمرارمی یابد.
اتحادهای پولی ومالی جدید باید ستون فقرات دلار را مورد هدف قراردهند تا جهان بتواند با برنامه ریزی مشخص نقش دلار درتجارت راکم رنگ ترنماید.