عصر بازار

یک کارشناس مسائل بریتانیا:

اینستکس ایده‌آل نیست اما گزینه بهتری هم وجود ندارد

برگزیت برای انگلیس مثل برجام شده است

عصر اعتبار- یک کارشناس مسائل بریتانیا، راهبرد انگلیس در قبال ایران، حزب الله و نهایتا بحران برگزیت را بررسی و تحلیل کرده است.

اینستکس ایده‌آل نیست اما گزینه بهتری هم وجود ندارد
نسخه قابل چاپ
يکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۶:۳۶:۰۰

    به گزارش پایگاه خبری عصر اعتبار» به نقل از خبرآنلاین، کمتر از یک ماه به پایان ضرب الاجل مجلس بریتانیا و اتحادیه اروپا به خانم ترزا می باقی مانده است. نخست وزیر بریتانیا در آخر مارچ نیز باید بسته پیشنهادی برگزیت را پس از دوبار شکست متوالی به مجلس این کشور ارائه دهد تا بلکه از این بن بست سیاسی خارج شود. خانم می در شرایطی با بحران برگزیت دست به گریبان است که خاورمیانه شاهد حوادث مهمی از جمله پایان جنگ سوریه، علنی شدن روابط اعراب با اسرائیل و ... بوده است. در این میان دولت این کشور پس از اتفاقات متعدد خاورمیانه حزب الله لبنان را تروریستی اعلام کرد. دکتر مجید تفرشی پژوهشگر، تاریخ نگار و کارشناس مسائل بریتانیا، میهمان ما  بود که اهم این موارد را با او به بحث و بررسی نشستیم،  خروجی این گفتگو را از نظر می گذرانید:

    لطفا آخرین وضعیت برگزیت و جایگاه سیاسی خانم ترزا می در انگلیس را تشریح کنید.
    تفرشی: وضعیت برگزیت به دلایل مختلفی مبهم است و سیاستمداران بریتانیایی در این مورد دچار یک سردر گمی شده‌اند. هیچکدام از طرفین نه راهکار مشخصی دارند نه توانی که طرف مقابل را متقاعده و یا محکوم به پذیرش نظر خودشان کنند.

    در حزب محافظه کار اختلاف نظرهایی وجود دارد به این صورت که عده ای معتقدند که باید رفراندوم جدید برگزار شود که تعداد این عده در حزب حاکم کم است. عده‌ای دیگر نیز معتقدند که دولت باید مجلس را متقاعد کند برای اینکه به بسته پیشنهادی دولت رای مثبت بدهد. برخی دیگر نیز بر این باور هستند که ترزامی اروپا را برای مذاکرات برای رسیدن به یک توافق جدید متقاعد کند. عده ای هم معقتدند که دولت باید خودش را آماده کند که بتواند بدون توافق از اتحادیه اروپا خارج شود. این تفکرعمدتا در حزب محافظه کار مطرح است.
    در حال حاضر خیلی‌ها در شرایطی هستند که بتوانند یک ائتلافی را برای زمین زدن و سرنگون کردن خانم می ایجاد کنند. چرا این کار را نمی‌کنند؟  برای این که شرایط طوری است که اگر خانم می زمین بخورد، طبعا جانشین او باید انتخابات سراسری انجام دهند و شانس پیروزی حزب کارگر و جرمی کوربین در این انتخابات جدید زیاد است. برای همین در حزب محافظه کار کسی دوست ندارد که انتخابات برگزار شود و جانشین خانم می شود  و انتخابات را ببازد. همه در یک توافق نانوشته به ترزامی می‌گویند که خودت در قدرت باش، خودت انتخابات برگزار کن و خودت بباز. کسی حاضر نیست در باخت ترزا می شریک شود.

    از طرفی انهایی که می گویند برگرد و با اتحادیه اروپا مذاکره کن درواقع مثل برجام خود ما شده است. موضع اروپا در برگزیت، مشابه موضع ایران، اروپا، چین و روسیه در برجام است. اروپا خواهان حفظ توافق انجام شده با لندن است. ولی موضع بریتانیا در برگزیت، مانند موضع آمریکا در برجام است که خواستار مذاکره مجدد و توافق جدید شده است.

    اتحادیه اروپا می گوید که ما خواهان خروج بریتانیا نیستیم ولی حالا که قصد خروج دارید ، ماه ها مذاکره کرده ایم و به یک توافق رسیده ایم، اگر پارلمان این توافق را قبول ندارد مسولیت آن با دولت خانم می است نه اتحادیه اروپا. به خانم می می گویند خودت مشکل را با مجلس کشورت حل کن، موضوع ربطی به ما ندارد و توافق جدیدی در کار نخواهد بود. اتحادیه می گوید که شما توافق کردید اگر نمی توانید عمل کنید به اتحادیه برگردید.

    دلیل سختگیری اتحادیه اروپا چیست؟
    تفرشی: از اول آغاز توافقات بر سر خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، سیاست فراسه و المان بر این بود که به بریتانیا سختگیری کنند که درس عبرتی شود برای هر کشوری که قصد خروج از اتحادیه اروپا را دارد.  اگر موضوع را به بریتانیا راحت می گرفتند، این یک الگو و نمونه برای هر کشوری می شد  که از اتحادیه خارج شود و برای اروپا دیگر قدرتی باقی نمی ماند. به این علت است که به انگلیس سختگیری می کنند. برای همین است که اتحادیه اروپا برای اینکه بریتانیا به یک سوئیس یا نروژ جدید در مقابل اروپا تبدیل نشود. به این معنی که هم در اروپا نباشند و هم از مواهبا آن بهره ببرند. از طرفی حزب کارگر هم در موضوع برگزیت یکدست نیست.  عده ای به شدت طرفدار رفراندوم مجدد هستند. برخی نیز معتقدند که اساسا باید از اتحادیه با بسته پیشنهادی جدید خارج شوند.

    عده ای معتقدند که آنقدر به خانم می فشار بیاورند تا حزب محافظه کار از قدرت کنار رود و کارگر قدرت را به دست بگیرد ضمن اینکه بسیاری هستند که مخالف سیاست جرمی کوربین هستند.

    تفرشی: حامیان میراث تونی بلر در حزب کارگر به شدت مخالف کوربین هستند، مشکل این است که انها در اقلیت هستند وچندبار هم تلاش کردند علیه رهبری کوربین کودتا کنند ولی موفق نشدند.  الان زمانی است که نیروهای سابقا پایین دستی و کم اثر حزب کارگر به قدرت رسیده اند. جناح جدید بی صدای سابق حزب کارگر الان قدرت پیدا کرده اند و اجازه نمی دهند که طرفداران بلر مجددا به قدرت برسند.

    مگر خروج از اتحادیه اروپا از ابتدا شعار حزب کارگر و چپ ها نبود؟
    تفرشی: به طور سنتی در زمان شکل گیری اتحادیه اروپا چپ های انگلیس، کمونیست ها، سوسیالیست ها و اعضای رادیکال حزب کارگر، از قبیل جرمی کوربین، به طور سنتی مخالف اتحادیه اروپا بودند. برای اینکه اتحادیه اروپا را یک باشگاه سرمایه داری می دانستند. طبعا آنان الان مخالفت خود را اعلام نمی کنند برای این است که بیشتر مخالفان فعلی اتحادیه اروپا، فاشیست ها، نئوکان ها و تندروهای راست شده اند و جناح بندی عوض شده است. چپ گرایان هم اکنون هم فکر میکنند اتحادیه اروپا چنان آش دهن سوزی هم نیست. ولی اگر بخواهند مخالفت خودشان را بروز بدهند همدست فاشیست ها و تندروهای راست می شوند.  ولی امثال جرمی کوربین قلبا اعتقادی به اتحادیه اروپا ندارند.  ولی بازی عوض شده است، ولی این پس زمینه تاریخی باید در ذهن ما باشد.

    در این وضعیتی که تشریح کردید خانم ترزا می باید چه تدابیری برای برون رفت از این بحران سیاسی انجام دهد؟
    در این کلاف سردرگم خانم می تنها کاری که می تواند انجام دهد این است  که ضرب الاجل 29 مارچ، برای جلب موافقت مجلس با بسته پیشنهادی و زمان خروج از اتحادیه اروپا را به تعویق بیاندازد و از اتحادیه وقت بگیرد تا مذاکرات بیشتری با پارلمان انجام دهد. و لی بعید است که به جای مثبتی برسد.

    اکنون در مواجهه با برگزیت چهار گزینه برای خانم می وجود دارد: گزینه اول این است که اروپا متقاعد شود که با مذاکرات جدید، امتیازات جدیدی به بریتانیا بدهد که این امر  بسیاربعید است
    گزینه دوم این است که نخست وزیر بریتانیا مجلس را متقاعد کند که به بسته پیشنهادی او رای مثبت بدهد. این امر دوبار با شکست مواجه شده و بعید است در آینده هم بدن تغییر جدی موفق شود.
    گزینه سوم این است که دولت استعفا دهد و دولت جدیدی روی کار بیاید تا با ساز و کار جدید با اروپا و پارلمان بریتانیا گفتگو کند.

    گزینه چهارم که برای بریتانیا فاجعه بار خواهد بود این است که بدون هیچ توافقی از اتحادیه اروپا خارج شوند. این گزینه به این معناست که بریتانیا باید برای سالهای طولانی روی تک تک موارد قرارداد با هر کشور به طور جداگانه مذاکره کنند. این یک بازی کاملا دو سر باخت است که بسیار بعید که ماجرا به این مرحله برسد.

    اما سه گزینه اول طرفدار هایی دارد. خصوصا بحث رفراندوم مجدد که الان خیلی پررنگ است. با اینکه از ین سیاستمداران راست و چپ کمتر کسی متمایل به این امر است، اما به نظرم این دیدگاه روزبه روز قوت بیشتری پیدا کرده است.

    آیا انگلیس بدون اتحادیه اروپا نمی تواند ادامه حیات دهد؟
    تفرشی: برگزیت در زمانی که انجام شد، پیروزی گذشته گرایان به آینده نگرها بود. کسانی که معقتد بودند بریتانیا باید به شکوه گذشته خودش بازگردد.  حالا فهمیده اند که این امر ممکن نیست. یعنی شرط بندی روز کمک جناح تند آمریکا، عرب ها، خاوردورو روس ها جواب نداده است و ثابت شد که اینطور نیست که به این آسانی ها انگلیس بدون اتحادیه اروپا بتواند سیاست کشورش را پیش ببرد.

    نسل جوان بریتانیا و طبقه متوسط که معتقد بودند بدون اتحادیه اروپا آینده روشنی ندارند، صدای آنها روز به روز بلند تر شده است. با این احوال دولت هنوز به آن مرحله ای نرسیده است که مجبور به اجرای رفراندوم مجدد شود. اما به کندی به سمت آن در حرکت است. لذا این موضوع خیلی جدی است و این سوال اساسا خیلی مهم است که خود انگلیسی ها باید نهایتا به این جواب برسند که می توانند بدون اتحادیه اروپا آینده ای داشته باشند و ادامه دهند یا خیر؟

    تحلیلی وجود دارد مبنی بر اینکه بررسی کنیم ببینیم که چه زمانی انگلیسی ها تصمیم گرفتند از اتحادیه اروپا خارج شوند؟  زمانی که خاورمیانه در اتش جنگ بود خصوصا اویل جنگ سوریه ،  پیشبینی ها این بود که سیل مهاجر و بعضا تروریست ها اروپا را گرفتار خواهد کرد. در این زمان بود که آلمان و فرانسه  اعلام کردند که کشورهای اتحادیه سهمیه حقوق بشری بگیرند، انگلیسی ها از آنجا حساس کردند که اگر از اتحادیه خارج نشوند، مجبور هستند که هزینه سنگینی را  به عهده بگیرند برای همین با ترفند همه پرسی و خروج از اتحادیه اروپا از تعهد شانه خالی کردند. الان دیگر خطر از بین رفته است خاورمیانه ارام شده به همین خاطر بر میگردند به همه پرسی مجدد با این علم که رفراندوم به نفع خروج رای نخواهد آورد.
    تفرشی: ترفند نبود، واقعا مطالبات جامعه بود. گرچه همین ها هم که شما گفتید یکی از عوامل بود. اینکه عامل آن فقط خاورمیانه و مصائب آن باشد، تنها عامل نبود اما قطعا یکی از عوامل بود. به نظرم الان اگر همه پرسی مجدد انجام شود حتما مخالفین خروج رای  خواهند آورد. در واقع دعوای ماندن یا گسستن از اروپا قدیمی است و ربط مستقیم و منحصری به خاورمیانه ندارد، ولی می توان گفت مساله خاورمیانه عامل تشدید کننده آن بوده است.

    مشکل دولت انگلیس برای برگزاری مجدد همه پرسی چیست؟
    تفرشی: نکته مهم این است که دولت اگر به سمت برگزاری مجدد همه پرسی برود بالاخره از اعتبار سیاست ورزان و دولت کاسته شده و متهم به عهدشکنی و نادیده گرفتن دمکراسی می شود. با این همه خیلی های دیگر هم بر این باور هستند که با برگزاری مجدد همه پرسی، بریتانیا نجات پیدا می کند و این بحران از بن بست خارج خواهد شد.

    نظر ملکه در این خصوص چیست؟
    تفرشی: اوایل در زمان همه پرسی اینگونه اعلام شد که ملکه الیزابت دوم تلویحا موافق خروج از اتحادیه اروپا است، ولی به نظر می رسد که الان خود ملکه و حتی ولیعهد چارلز هم به این نتیجه رسیده اند که این بازی بدون برد و دو سر باخت است و نهایتا در دراز مدت تبعات خروج از اتحادیه اروپا می تواند برای انگلیس خیلی سنگین تمام شود ومثلا به سادگی به یک شورش اجتماعی تبدیل شود. دلیل آن هم خیلی روشن است چون آینده انگلیس بدون اتحادیه اروپا خیلی تیره و تار است و  جوانان و طبقه متوسط تحصیل کرده بریتانیا، آینده خود را در گرو ماندن در اروپا می بینند. از این رو بیکارها، کم سواد ها مثل افرادی که اینده ای در اروپا ندارند طرفدار خروج هستند و توانستند عده ای را هم در زمان رفراندوم متقاعد کنند ، اما فضای بریتانیا الان به شدت دو قطبی شده است و اگر رفراندوم مجدد برگزار شود مخالفین قطعا برنده خواهند شد.

    گفتید برگزاری مجدد همه پرسی به اعتبار دولت لطمه می زند اما چون بهترین گزینه است نهایتا این کار را خواهد کرد؟
    تفرشی: رفراندوم بهترین گزینه است ولی معمولا دولت ها بهترین راه را انتخاب نمی کنند. شرایط دارد به این سمت میل پیدا می کند اما این به معنی انجام شدن کار نیست، مگر اینکه اجماع جدیدی صورت بگیرد. مشکل این است که حتی در حزب کارگر هم در این خصوص اجماع جدی وجود ندارد. اگر حزب کارگر یکدست مصمم بود که به رفراندوم اهتمام بورزد شاید این اتفاق می افتاد.  اما میان آنها هم اختلاف نظر هست هم در زمینه رهبری کوربین اختلاف دارند هم اینکه چه بر سر اینده برگزیت می اید با هم اتفاق نظر ندارند.

    درباره اینستکس صحبت کنیم. آیا این مکانیزم می تواند گرهی از مشکلات ایران و برجام باز کند.
    تفرشی: به هرحال آمریکا از برجام خارج شده و تحریم ها و جرایم سنگینی برای شرکت های بزرگی که بخواهند با ایران کار کنند وضع کرده است. شرکت های بزرگ دنیا همگی با آمریکا مناسبات گسترده مالی و تجاری دارند و بعضا آمریکا در آنها سهامدار است و لذا طبیعی است که آنها حاضر نیستند 90 درصد را رها کنند و به سراغ 10 درصد ایران بیایند. از این رو اینستکس در خصوص تعامل ایران با شرکت های بزرگ هیچ کارایی ندارد. می ماند شرکت های کوچکی که در اروپا هستند و هیچ ارتباطی با آمریکا ندارند و قصد ارتباط گیری با آمریکا را هم ندارند.

    در اینجا اینستکس کارآیی خواهد داشت و می تواند مکانیزمی برای تعامل و کار با ایران باشد. به طور طبیعی اینستکس باید کار خود را آغاز کند و پیش برود تا بتوان درباره میزان کارایی و مفید بودن آن قضاوت کرد. یک چیز بسیار مهم است و آن اینکه اروپایی ها قصد دارند برجام را حفظ کنند اما تسلطی بر شرکت های خصوصی ندارند یعنی نمی توانند به آنها دستور بدهند که با ایران کارکنید. انگلیسی ها مثلی دارند که می گوید اسب شاه اسب شاه است اما به دستور شاه اب نمی خورد. در خصوص این تعاملات طرف ایرانی و شرکت های خصوصی ایران هم باید فعال باشند و بتوانند به اندازه خود از این ظرفیت و مکانیزم استفاده کنند. این ساز و کار از نظر کارآمدی، اصلا آرمانی نیست، ولی فعلا گزینه بهتر و کارامدتری در مقابل آن وجود ندارد.

    به تازگی انگلیس نام حزب الله لبنان را به لیست تروریسم اضافه کرده است ارزیابی شما از این تصمیم چیست؟
    تروریستی خواندن حزب الله لبنان، در اثر فشار آمریکا، لابی های تندروی اسرائیل و شخص بن سلمان و سعودی است. تا الان هم که این کار را نکردند به دلیل این بوده است که با ایران مماشات می کردند. اما حالا که قرار است به ایران فشار وارد کنند خب طبیعتا این هم یکی از اهرم های فشار آنها است. ضمن ان که در مورد حزب الله و نحوه برخورد با آن در بین کشورهای مختلف اتحادیه اروپا اتفاق نظر وجود ندارد و مثلا آلمان در این موضوع، هم نظر بریتانیا و فرانسه نیست.

    صحبت هایی مطرح شده که در مذاکرات ایران و اروپا بحث موشکی بسیار جدی شده است؟ ارزیابی شما از برنامه موشکی ایران و فشار اروپا چیست؟
    البته من کار استراتژیک و همینطور کار نظامی نکرده ام، اما مطالعات تاریخی من به خصوص اسنادی که اخیرا روی آن کار می کنم که یکی دوماه اخیر از آرشیو اطلاعات بریتانیا خارج شده است، به من نشان داده است که توان موشکی ایران، همواره یکی از مواردی بوده است که کشورهای غربی از آن نگران بوده اند. در هر فشاری که به ایران طی سال های گذشته وارد کرده اند مثلا از اول جنگ تحمیلی هشت ساله عراق علیه ایران، قصد این را داشتند که توان ایران را محدود کنند. چه آن موقع که به صورت وارداتی بود و چه آن موقع که در سطح خودکفایی انجام می شود. اگر مطالعات استراتژیک لندن را مشاهده کنید،  متوجه می شوید که چه از نظر کیفیت، چه از نظر کمیت، میزان سلاح های موشکی که کشورهای حوزه امنیتی ایران دارند، اصلا قابل قیاس با کشور ما نیست.  از این جهت به نظر می رسد که مدام خطر موشکی ایران اغراق و بزرگ نمایی می شود.

    اتفاقی که افتاده است این است که ماشین تبلیغاتی غرب درباره مسائل موشکی ایران بسیار متناقض عمل می کند.

    زمانی که با مخاطب فارسی زبان طرف است می گوید ایران با تجهیزات و تحقیقات هزینه های نظامی خود را برای آهن پاره هدر می دهد و ارزشی ندارد ، پول مردم گرسنه را صرف هزینه های نظامی می کند. از آنطرف وقتی برای مخاطب غربی،  رسانه های خبری، افکار عمومی، نخبگان و سیاستمداران غیر فارسی زبان صحبت می کند می گوید اینها موشک های لجستیک هستند و می توانند کلاهک هسته ای را حمل کنند. این روند خطری برای اروپا، خاورمیانه  و اسرائیل، حتی برای آمریکا محسوب می شود.

    این مساله را دستگاه تبلیغاتی ایران بی توجه بوده است و باید روی این تناقض مانور تبلیغاتی و سیاسی دهد که متاسفانه به آن توجه کمی شده است.

    برچسب ها
    پورسعید خلیلی
    پربازدیدترین های ۲ روز گذشته
      پربازدیدترین های هفته
        دکه مطبوعات
        • بازار امروز ۳۹۹
        • بازار امروز ۳۹۰
        • بازار امروز ۳۸۸
        • ۱۵
        • اعتبار امروز
        • شماره ۸ اعتبار امروز
        • شماره ۷ اعتبار امروز
        • شماره ۶ اعتبار امروز
        • شماره پنجم
        آخرین بروزرسانی ۴ ماه پیش
        آرشیو