عصر بازار

دلایل عدم تمایل ایرانیان به بیمه عمر؛

نارسایی هایی سیستماتیک و رویکردهای سنتی به سرمایه گذاری

عصر اعتبار- امروزه صنعت بیمه از طریقی یکی از عمده ترین نهادهای اقتصادی و از طرف دیگر قوی ترین نهاد پشتیبانی سایر نهاد های اقتصادی و خانواده ها تلقی می شود. این پشتیبانی چنان گسترده شده است که امروز در بسیاری از کشورهای پیشرفته تمامی امورات زندگی و فعالیت های اقتصادی و اجتماعی افراد مستقیم و غیرمستقیم تحت پوشش بیمه قرار می گیرد و از بدو تولد تا پایان حیات، بیمه به عنوان همراهی پشتیبان با آنها خواهد بود.

نارسایی هایی سیستماتیک و رویکردهای سنتی به سرمایه گذاری
نسخه قابل چاپ
دوشنبه ۰۸ آذر ۱۴۰۰ - ۱۶:۰۲:۰۰

    به گزارش پایگاه خبری «عصر اعتبار»، یکی از اساسی ترین و مهمترین بیمه های رایج در سراسر دنیا "بیمه عمر" است. بیمه ای که هنوز در میان مردم کشورما ناشناخته است و افراد با شنیده های ناقص چیزی از تلفیق شرایط بیمه تکمیلی و بیمه زندگی و بیمه عمر را درهم کرده، و آن را برای خود و دیگران تفسیر می کنند. درحالی که بیمه عمر شرایط و مزایایی متفاوت از دیگر سیکل های بیمه دارد و یکی از معقولانه ترین و ضروری ترین طرح های پشتیبان بیمه ای است که هرفردی باید آن را داشته باشد.

    « بیمه عمر یک نوع پس انداز و سرمایه‌گذاری برای آینده است. البته به جز دریافت سود و سرمایه‌گذاری، شرکت بیمه در برابر حوادث غیر قابل پیش بینی مثل فوت طبیعی، فوت در اثر حادثه، نقص عضو، از کار افتادگی، بیماری‌های خاص و … شما را تحت پوشش خود قرار می‌دهد.البته پوشش‌های از کار افتادگی، نقص عضو، بیماری‌های خاص و … پوشش‌های اضافی بیمه عمر هستند و انتخاب آن‌ها به عهده بیمه گذار است. »

    در حالی که هر روز سطح آگاهی مردم در بیمه شخص ثالث به لحاظ اجباری بودن آن افزایش می‌یابد مزایای بیمه عمر همچنان در سکوتی قابل تأمل جایی در سبد خانواده‌های ایرانی ندارد. در چرایی این نارسایی بیمه ای در حوزه بیمه عمر باید مسائلی را باتوجه به وضعیت فعلی کشور از یکسو و نهادهای بیمه از سوی دیگر مورد توجه قرار داد.

    در این زمینه می توان در ابتدای امر به "مشکلات اقتصادی" دربین مردم اشاره داشت. اگرچه بی توجهی به ضرورت بیمه عمر در کشورمان ریشه های عمیقی در مولفه های اجتماعی و فرهنگی دارد اما طی سال های اخیر افزایش مشکلات معیشتی و فشارهای اقتصادی باعث شده تا مردم صرفاً در تامین نیازهای اولیه و حیاتی خود همچون خوراک و پوشاک و مسکن اقدام کنند و دیگر هزینه های جانبی را از سبدهزینه خانوار حذف کنند.

    متاسفانه درآمد پایین مردم و احاطه شدن آنها در میان هزینه های سنگین معیشت، مسئله بیمه و حمایت های بلند مدت در این بخش را نادیده می گیرند و وقعی نمی نهند. ضمن اینکه مردم به فکر گذراندن زندگی حال خود هستند و سرمایه گذاری های کوتاه با بازده بالا را ترجیح می دهند، در حالی  که خرید بیمه عمر نیازمند سرمایه گذاری بلند مدت است.

    در وهله دوم باید به "عدم آگاهی" در زمینه بی توجهی به بیمه عمر اشاره داشت. چرا که عدم آگاهی، حتی مولفه مشکلات اقتصادی را نیز دربر می گیرد. متاسفانه عدم اطلاع کافی از روند کیفی و حیاتی بودن بیمه عمر برای هر انسانی موجب شده تا این نوع بیمه جایی در اولویت زندگی اجتماعی و اقتصادی جامعه نداشته باشد. درصورتی که اگر افراد نسبت به پوشش ها و خدمات بیمه عمر اطلاع داشتند و می دانستند که پس از پرداخت حتی یک قسط تحت پوشش کامل این بیمه هستند و در صورت فوت تمام سرمایه فوت معین شده در قرارداد به وراثشان پرداخت می شود، و یا اگر از تسهیلاتی که به ازای افزایش سرمایه آنها ارائه می شود، اطلاع داشتند، یا اگر می دانستند که بیمه عمر به عنوان مکملی برای بیمه تامین اجتماعی می تواند سرمایه گذاری مناسبی باشد تا افراد در زمان بازنشستگی زندگی راحتی را تجربه کنند، یا اگر از دیگر مزایای این نوع بیمه در حوزه درمان بیماری های خاص و... اطلاع داشتند، شاید اقدام به خرید این بیمه نامه می کردند.

    از دیگر دلایل مغفول ماندن بیمه عمر و عدم گرایش به آن، باید به "رویکردهای فرهنگی" جامعه ایرانی اشاره کرد. در این فضا باید به مسائل ریشه ای همچون آموزش های ابتدایی در خانواده و مدارس و زندگی اجتماعی توجه ویژه داشت. اینکه معمولاً در الگوهای تربیتی و آموزشی ما، نگاه بلندمدت و آینده نگرانه را به افراد آموزش نمی دهیم. این موضوع بازمی گردد به سطح آگاهی بین النسلی که از نسلی به نسل دیگر درحال رشد و بهبود است. متاسفانه آموزش های اجتماعی ما در دهه 60 و 70 که کشور درگیر مشکلات شدید ناشی از جنگ و پس از آن بود،هنجارهایی همچون "قناعت" فصل اصلی تربیت اجتماعی افراد شد.

    این مسئله باعث شد آن نسل از مردم کشورمان که امروز به عنوان فعالین در حوزه اقتصادی و اجتماعی محسوب می شوند،بیشترین تمرکز خود را صرف امورات در زمان حال و رویکردهای حداقلی برای هزینه و درآمد خود داشته باشند و نگاه به آینده را صرفاً با حفظ وضع موجود و یا قانع بودن به داشته های فعلی رصد کنند.اما این امید و انتظار وجود دارد تا نسل های بعدی با توجه به افزایش و گسترش حوزه اطلاعات و آگاهی های جمعی رویکرد بهتری نسبت به نگاه آینده نگرانه داشته باشند.

    درمورد دیگر دلایل و مولفه های بی رغبتی مردم به بیمه عمر در ایران باید به موضوع "بی اعتمادی" در حوزه سرمایه گذاری اشاره داشته باشیم. متاسفانه از دیرباز در کشورمان به سبب ناکارآمدی سیستم اقتصادی کشور و رونق واسطه گرایی و اقتصاد دلال محور، موضوع سرمایه گذاری برای اکثریت مردم گزینه ای اولویت دار نیست. درمورد چرایی اولویت نبود سرمایه گذاری بلند مدت، بحث اعتماد مولفه اصلی در جلب نظر مردم می باشد. ناکارآمدی سیستم اقتصادی که به آن اشاره شد باعث بروز تخلفات گسترده و کلاهبرداری های کلان از سوی برخی افراد و موسساتی گردیده که در حوزه سرمایه گذاری فعالیت داشتند و مردم را نسبت به ماهیت این امر بد بین کرده است. اینکه شما بتوانید با وجود پرونده های متعدد وکلان فساد  در میان موسسات مالی، مردم را قانع کنید که در پروژه ای شرکت کنند که نتیجه آن شاید ده یا بیست سال دیگر هویدا شود، کار بسیار سختی است.

    امروز مردم ترجیح می دهند اگر سرمایه ای مازاد و در قالب پس انداز و به عنوان پشتوانه دوران پیری خود دارند، آن را در بانک ها سپرده کنند و به صورت ماهانه و یا حداکثر سالانه سود آن را بگیرند و به قول خودشان "پولشان زیر سرشان باشد". اگرچه که این روزها مردم نسبت به بانک ها نیز بی اعتمادند و سعی می کنند سرمایه های خود را در قالب ارز و طلا نگهداری کنند.

    لذا اعتمادسازی درجهت ترغیب مردم برای خرید بیمه عمر به شکل مناسب وملموس صورت نگرفته است و جامعه همچنان به روش های سنتی برای سرمایه گذاری و حفظ دارایی های خود برای دوران بازنشستگی اعتقاد دارند.

    نکته آخر و البته بسیار مهم در زمینه عدم گرایش ایرانیان به بیمه عمر، باز می گردد به "عملکرد صنعت بیمه" در کشور ما؛ که متاسفانه به دلایلی همچون تقاضای بالا برای بیمه های حوادث و شخص ثالث، رقابتی شدید میان شرکت های بیمه ای شکل گرفته و آنها را در پرداختن به فعالیت موثر در حوزه بیمه عمر خواسته یا ناخواسته دور ساخته است.

    البته امروز بیمه ها هزینه های سنگینی را صرف تبلیغات درحوزه بیمه عمر می کنند، اما واقعیت این است که نتیجه حاصل از بیلبوردهای بزرگ اتوبانی و تیزرهای مصنوعی در تلویزیون، تنها درآمد شهرداری ها و صداوسیما را تامین می کند و بازخورد مناسبی در جهت ترغیب جامعه به بیمه عمر را میسر نمی سازد.

    ضمن اینکه روش های مرسوم در شرکت های بیمه و واگذاری مسئله فروش به دست نمایندگی ها، باعث تبلیغات منفی  در بین مردم گردیده و بعضاً به جای جاذبه، دافعه نیز دارند. مصداق این مسئله را می توان در عملکرد ویزیتورهای تلفنی و حضوری به عینه مشاهده کرد. مردم این ویزیتورها را به چشم افرادی می بینند که درصدد فریب آنها و صرفاً به دنبال عقد قرار داد و اخذ پورسانت هستند. البته که در واقعیت نیز این چنین است و وزیتور صرفاً به دنبال عقد قرار داد است تا درآمد بیشتری کسب کند. اما بیمه عمر پیش از نیاز به تبلیغات بصری، نیازمند القای آگاهی وتفهیم شفاف اهمیت آن نزد جامعه و جلب اعتماد مردم به شرکت های بیمه است.

    ترغیب مردم به استفاده از بیمه عمر، ضرورتی است که اولویت آن کم از بیمه شخص ثالث نیست. چرا که آینده یک فرد و خانواده به عملکرد و تصمیم امروز افراد در اخذ بیمه عمر بستگی دارد.اگر بتوانیم با بسته های تشویقی،نسهیلاتی وجذاب موجب اختصاص بخشی از درآمد ماهیانه افراد به بیمه عمر شویم و آن را در سبد خانواده به عنوان یک امر ضروری ثابت کنیم، و اگر با افزایش آگاهی ضرورت های بیمه عمر را برای مردم مشخص  و شفاف کنیم، و با ایجاد اعتماد رویکرد سنتی مردم را نسبت به سرمایه گذاری تغییر دهیم و با بهره گیری از مدیران و سیاست گذران شایسته در حوزه بیمه عملکرد این صنعت را  به روز و موثر کنیم، می توان امیدوار بود که آینده کشور به لحاظ مواجهه با اقشاربازنشسته و سالمند، مواجهه ای مثبت و سازنده باشد.

    خبرنگار: فائزه مقصودیان

    برچسب ها
    پورسعید خلیلی