عصر اعتبار- حجم سرمایهگذاری خارجی در چین در سال ٢۰٢۰، یعنی چهار سال دیگر به رقم خیرهکننده ٢۰ هزار میلیارد دلار خواهد رسید.
به گزارش پایگاه خبری«عصر اعتبار» به نقل از اعتماد، آفتاب از شرق طلوع میکند، هر چند همیشه همین بود؛ اما سالیانی است که پرجمعیتترین کشور جهان، میزبانی از خورشید را با «کار» گره زده است. خورشید به غرب که میرسد همان رمق را دارد؛ اما مردمان غرب را یارای برابری با پشتکار شرق نیست. این راز توسعه برقآسای شرق در این سالهاست.
حجم سرمایهگذاری خارجی در چین در سال ٢۰٢۰، یعنی چهار سال دیگر به رقم خیرهکننده ٢۰ هزار میلیارد دلار خواهد رسید.
٢۰هزار میلیارد دلار، این رقم نهتنها برای چین یک میلیارد و ٣٥٧ میلیون نفری خیرهکننده است، حتی رسانههای غربی نیز با این پیشبینی شوکه شدنشان را از آنچه رخ میدهد، پنهان نمیکنند. شریک استراتژیک ایران چگونه توانسته موقعیتی چنین استثنایی را در بازارهای جهانی از آن خود کند. چین چرا مقصد مطلوب سرمایهگذاران خارجی است؟ اینها پرسشهای مهمی است که پاسخ مبسوط بهآنها میتواند نشان دهد مطلوب سرمایهگذاران خارجی کجاست.
چهار دهه پیش خانوادههای نهچندان کوچک و جمع و جور آن روزهای چین پولی در بساط نداشتند. کم کم با تصویب قانون تکفرزندی فقر به جای آنکه میان هفت عضو خانواده تقسیم شود، میان سه عضو خانواده خودی نشان میداد.دامنه تغییرات در این پر جمعیت ترین کشور جهان؛ اما سیاستش را دستخوش زلزلهای عظیم کرد و از پس آن اقتصاد این کشور متحول شد؛ «انقلاب کمونیستی» چین را تکان داد. تا پیش از تحول اقتصادی اما چین هنوز با فقر آشنا بود و از پس تحول اقتصادی در این کشور،چین به جای جهان بازارهای جهان را تسخیر کرد. چین متکی به کشاورزی حالا تغییر ذائقه داده است. با لغو قانون تکفرزندی پیشبینی میشود، خانواده چینی نیز در آیندهای نزدیک تغییر شکل بدهد.
لغو این قانون مهم نیز تحت تاثیر همان اسم رمز است؛ «اقتصاد». کمبود نیروی کار دولتمردان این کشور را به این نتیجه رساند که لازم است تغییری در این عرصه رخ دهد. این قانون تیری است که دو نشان را میزند؛ هم افزایش نیروی کار را در دو دهه آینده سبب میشود و هم میتواند از «دوز» افسردگی خانوادههای چینی اندکی بکاهد. آنجا که اقتصاد جهان را به اشغال خود درآورده، طعم تلخ افسردگی را در کام دارد. شاید این طعم را بتوان مهمترین بحران اجتماعی در کشوری خواند که هر چند بخش مهمی از جمعیتش سیگار میکشند، نرخ اعتیاد بالایی ندارد و واژه بحران قرابتی با پدیده طلاق در آن ندارد. کار مهمترین بخش زندگی چینیهاست. این سالها با کاهش شتاب رشد اقتصادی چین و تعطیلی برخی کارخانهها، کار نایابتر از قبل شده و مراقبت برای یافتن آن نیز بیش از پیش خود را به رخ میکشد. کار و بیکاری، جادوی همین واژههاست که طعم افسردگی را در کام ساکنان «اژدهای زرد» جای داده است. چین در چهار دهه اخیر تغییر کرد و مردمان فقیر این کشور به چشم خود تغییر را دیدند. آنها که در خانههای ١٨ متری و ٢۰ متری، حاشیه کارخانههای بزرگ و مراکز اقتصادی خانه داشتند، این روزها آپارتمانهای ٨۰ متری را مناسب طبقه متوسط میدانند. کارگران ٣۰ سال پیش تصور نمیکردند که چنین چینی را تجربه خواهند کرد. افزایش سطح رفاه و پیشرفت و توسعه اقتصادی، اجتماع این کشور را نیز تحت تاثیر قرار داده است. چینیها این روزها بیش از هر زمانی درصددند، چهرهشان را شبیه دیگر مردمان جهان کنند. ساکنان اژدهای زرد شاید از عبارت چشم بادامی چندان دل خوشی ندارند که عمل زیبایی چشم به یکی از درآمدزاترین فعالیتها در چین بدل شده است. از هر چند ١۰ نفر حتما یکی چشم خود را به تیغ جراحی سپرده؛ برای بازتر کردن محدوده چشم و خط انداختن روی پلک. خط که روی پلک میافتد، نماد زیبایی در چین تلقی میشود. پیش از این نیز چینیها آرزوی چشمهای درشت را داشتند اما تبلورش تنها در شخصیتهای کارتونی بود که چشمهایشان گردتر و درشتتر از معمول بود. حالا پیشرفت علم پزشکی سبب شده چینیها رویا را به واقعیت بدل کنند و چشمهای خود را به دست جراحان بسپارند تا شکل و شیوهاش مانند دیگر ساکنان کره زمین شود. آیا تغییر ظاهر چین، تغییر نگاه این کشور به جهان را به دنبال خواهد داشت؟ پاسخ مثبت است، چون رییسجمهور تازه نگاهی دیگر دارد.
رییسجمهور جدید چین دو سالی است ردای ریاست را بر تن کرده و در همین دو سال نهضتی جدی برای مبارزه با فساد به راه انداخته است. مقامهای چین به صراحت میگویند این برنامه هیچ خط قرمزی ندارد و شاید حضور بوشی لای یکی از بلندمرتبهترین مقامهای چینی که عضو «پولیت برو» بود، در زندان گواه همین مدعا باشد. بوشی لای هر چند در کمیته هفت تا ٩ نفره پولیت برو (هیات مرکزی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی که رهبری سیاسی و قدرت حقیقی جماهیر شوروی را در دست دارد و مقر آن کرملین (مسکو) است) که بالاترین رکن کمیته مرکزی خلق چین است، عضویت داشت اما این مقام بالا نیز نتوانست وی را از مجازات مصون کند. آنگونه که مطبوعات چینی گزارش دادهاند، از زمان روی کار آمدن رییسجمهور جدید در سال ٢۰١٤ تاکنون بیش از ١٢ هزار نفر از مسوولان اجرایی این کشور به جرم فساد از کار برکنار شده و مورد محاکمه قرار گرفتهاند. جرم «بوشی لای»، سرشناسترین تابلودار فساد؛ اما دریافت رشوه از افراد و شرکتها برای صدور مجوزهای خاص بود. آنگونه که گزارشها نشان میدهد، وی به واسطه همسرش مبادرت به دریافت مبالغ کلانی تحت عنوان رشوه کرده است. حالا هم محکوم به بازگرداندن اموال است و هم در انتظار اجرای حکم اعدامش روزها را در زندان به شب میرساند.
سردمدار مبارزه با فساد نیز در چین کسی نیست جز «شی جی پینگ»، هفتمین رییسجمهور جمهوری خلق چین که در خانوادهای سیاسی متولد شد. پدر خانواده منتقد دولت چین در گذشته بود و از بنیانگذاران حزب کمونیست به شمار میرود. هرچند وی پستهای مختلفی از جمله رییس نهاد تبلیغات سیاسی و معاون نخستوزیری را به عهده داشته اما زمانی که «شی جی» ١۰ ساله بود، پدرش پاکسازی و برای کار به یک کارخانه فرستاده شده است. در ١٥سالگی «شی»، پدر در جریان انقلاب فرهنگی و تسلط مائو به زندان افتاد. با این حال پینگ جوان در شاخه جوانان حزب فعالیت کرد. پیش از انتخاب به عنوان رییسجمهور نیز زیر ذرهبین رسانههای غربی قرار داشت تا جایی که وقتی چند ماهی در مطبوعات و نشستهای عمومی دیده نشد، روزنامه امریکایی واشنگتن پست احتمال زخمی شدن وی را مطرح کرد.
این البته مسالهای دور از ذهن نیست که مقامی در چین زخمی شود و ماجرا به عدم حضور در انظار عمومی ختم شود. این شیوه بسیاری از زردپوستان است. کره شمالی نیز چنین سیاستی را در اعلام اخباری از این دست پی میگیرد. غلظت این سیاست در چین هر چند مانند کره شمالی نیست، تداعیکننده بخشی از روندی است که در این نقطه از جغرافیا، معمول خوانده میشود. هر خبری در کره شمالی ابتدا رازی است که باید فاش شود. گاه رازها تایید میشوند و معنای خبر میگیرند و گاهی نیز چنین نیست. به هر روی غیبت شی جی پینگ با اعلام دبیرکلی وی در حزب کمونیست به پایان رسید. انتخاب همزمان وی به عنوان رییس کمیسیون نظامی مرکزی این گمانه را مطرح کرد که وی آیندهای خاص در پیش دارد و قرار است رهبر بعدی چین باشد. شی در یکی از نخستین سخنرانیها در مقام جدید گفت که مردم چین انتظار تحصیلات بهتر، شغلهایی باثبات و درآمد بیشتر، امنیت اجتماعی قابل اعتمادتر، مراقبتهای پزشکی با استانداردهای بالاتر، شرایط زندگی راحتتر و محیطزیست زیباتر را دارند. اینچنین بود که حزب کمونیست در نوامبر ٢۰١٣ دستور یک سری اصلاحات اقتصادی و اجتماعی را صادر کرد؛ اصلاحاتی که «جامع» و «عمیق» توصیف شده و گفته میشود که پس از اصلاحات سال ١٩٩٢ در چین مهمترین اصلاحات اساسی این کشور هستند.
نگاهی به روند فعالیتها در چین برای ایرانی که تغییر نگاهش به جهان را با نگاه به شرق به نمایش گذاشت، خالی از لطف نیست؛ بررسی اینکه بزرگترین جذبکننده سرمایههای خارجی در جهان چه مسیری را برای رسیدن به امروز طی کرده، از پس سالیان طولانی فقر و رشد خیرهکننده اقتصادی در چهار دهه اخیر.
هر چند در میان سرمایهگذاران خارجی چین، کمتر ایرانی به چشم میخورد و رابطه ایرانیها با چینیها به خرید کالاهای ارزان قیمت محدودتر است تا سرمایهگذاری برای تولید، اما محمد خوشنام یکی از اندک ایرانیانی است که حلقه رابطه با چین را شکسته و شرایطی متفاوت را برای خود رقم زده است. او یکی از کسانی است که کنار اسمش، صفت سرمایهگذار خارجی در چین معنا میدهد.
سالهاست در چین فعالیت میکند و از حضور در چین برای کسب و کار به عنوان یک تصمیم استراتژیک یاد میکند. میگوید پیشتر، سه دهه قبل در اروپا کار میکردم، در آن بازار اشباعشده به این نتیجه رسیدم که ماندن با فسیل شدن هم معناست، از این رو نگاهم را به شرق تغییر دادم. او وقتی در برابر این پرسش مشخص قرار میگیرد که «چرا چین را مقصد سرمایهتان کردید»، میگوید: «قوانین». قوانین چین برای سرمایهگذاری مناسب است.
خوشنام دادههای گستردهای از چین و جامعه چینی دارد. کار کردن با کارمندان چینی برایش تجربهای ناگوار و تلخ تلقی نمیشود. او که در ایران نیز سرمایهگذاریهایی دارد، تظاهر بیرونی به ثروت نمیکند. گوشی هوشمندی که همواره کنار دستش است، بخشی از مراودههای مدیریتی وی را رقم میزند.
او در توضیح آنچه تکواژه «قوانین» است، میگوید: «چین چند ویژگی جذاب برای سرمایهگذاران خارجی دارد. اول اینکه برای دولت چین ملیت اصلا اهمیتی ندارد». او تاکید میکند ملیت میتواند واحد اهمیت برای این دولت ایدئولوژیک باشد چرا که هم خصومتی تاریخی با برخی کشورها دارند و هم در پوشش سرمایهگذار خارجی در برخی موارد جاسوسانی وارد این کشور شدهاند. ژاپن، تایوان و امریکا رقبایی جدی برای چینیها تلقی میشوند اما با این حال سرمایهگذار، برای چین سرمایهگذار است و از این رو هیچ تفاوتی میان ژاپنیها، ایرانیها، امریکاییها و فنلاندیها نیست.
او سهولت سرمایهگذاری در این کشور را نیز مورد اشاره قرار داده و تاکید میکند: «اگر امروز برای سرمایهگذاری وارد چین شوید بیش از یک ماه دریافت مجوزها و آغاز به کار طول نمیکشد. درخواست برای سرمایهگذاری، انتخاب زمین، تحویل زمین و دریافت مجوز و شروع به کار پروسهای کاملا کوتاه است. این روند برای تمام سرمایهگذاران یکی است.» تقاضای سرمایهگذاری به اداره سرمایهگذاری خارجی چین ارایه میشود، مبلغ سرمایهگذاری از کشور مبدا به حساب این اداره واریز میشود. تاییدیه اول دریافت شده و مراحل بعدی در ادارات بازرگانی و... طی میشود تا در یک ماه به دست سرمایهگذار برسد. این مراحل بیش از یک ماه طول نخواهد کشید.
نکته دیگری که وی مورد تاکید قرار میدهد، این است که اگر کسی قصد سرمایهگذاری در شهری دورافتاده در چین را داشته باشد، هیچ ضرورتی ندارد راهی پکن شود، در حقیقت پکن نقطه طلایی در مراحل اداری نیست. تمام استانهای چین دارای ادارههای سرمایهگذاری خارجی هستند و از این رو سرمایهگذار میتواند بدون حضور در پکن تمام مجوزهای لازم برای سرمایهگذاری را در هر استان دریافت کند.
خوشنام نکته دیگر را حمایت جدید دولت چین از سرمایهگذار خارجی میداند که ایجاد اشتغال میکند. در توضیح این مطلب میگوید: «هر سرمایهگذار از معافیت ٣۰ درصدی حقوق پرسنل چینی که استخدام میکند، تا پنج سال، برخوردار است. این بدان معناست که نیروی کار چینی برای وی ٣۰درصد ارزانتر از عرف بازار است.»
او درباره مکانیزم تعیین دستمزد نیز میگوید: «در چین سیستمی برای تعیین حداقل دستمزد وجود ندارد. همهچیز بر اساس توافق تعیین میشود از این رو ممکن است برخی کارخانهها دستمزدهایی بالاتر و برخی کارخانهها دستمزدهایی پایینتر به کارگران بدهند.»
وی معافیت ١۰ ساله مالیات برای سرمایهگذاران در شهرکهای صنعتی را نیز یک نقطه طلایی دیگر خواند که برای هر سرمایهگذاری با اهمیت تلقی میشود. او در توصیف سیاست دولت چین میگوید: «حرف دولت چین حرف است. مالیات ١٧ تا ٢٥ درصد سود را تشکیل میدهد، اما اگر کالایی صادر شد بین ٩ تا ١٥ درصد مالیات پرداختی به صادرکننده بازگردانده میشود چرا که صادرات مهمترین اولویت دولت چین است. تا ٧۰ درصد هزینه هتل، بلیت، تجارت و بازاریابی در بازارهای جهانی را به هر سرمایهگذار داخلی یا خارجی بازمیگردانند و حرفشان در این مسیر دو تا نمیشود، درحالی که بارها خبر اعطای جوایز صادراتی و نبود اعتبار برای اعطای این جایزه در مطبوعات ایران منعکس شده است.»
کارگر در پهناورترین عرصه تحت سیطره کمونیسم
چین مهاجران بسیاری دارد. اگر خارج از چین، یک چینی را دیدی که خود را مائوئیست معرفی میکند، بدانید که منظورش اعتراض به شیوه کنونی حکومت کشورش است. مائوئیست بودن برای یک چینی خارج نشین بیشتر وقتها مترادف است با اعتراض به سیاستهای کنونی دولت. فرد گوینده در بیشتر موارد بر این اعتقاد است که چین، مائو و سیاستهایش را رها کرده و دوباره به کاپیتالیسم روی آورده است. درون چین نیز شمار کسانی که همین باور را دارند کم نیست اما صدای اعتراض در چین بیشتر به نجوا شبیه است تا به فریاد. در حالیکه مورد سوال قرار دادن اعمال مائو و صحبت در مورد افراطهایی که به نام مائوئیسم تمام شد، مجاز است، اما زیر سوال بردن اعتبار مائوئیسم یا سوال در مورد اینکه آیا اعمال جاری و فعال حزب کمونیست چین هنوز «مائوئیستی» هستند یا نه، ممنوع است. در این میان وضعیت کارگران تبدیل به ابزار اعتراض شده است.
در سالهای اخیر فعالان حقوق بشر بارها نگرانی خود در مورد کارگران کارخانههای چینی را مطرح کردهاند. هر چند کارگران چینی براساس عرف رایج روزانه حدود ٩ ساعت کار میکنند اما برخی گزارشها دلالت بر آن دارد که در برخی کارخانهها، کارگران روزانه ١٥ ساعت کار میکنند. غذای بد، حقوق کم و استرس زیاد همه روزه کارگران چینی را آزار میدهد و اگر کسی اعتراض کند به راحتی با حکم اخراج خود مواجه خواهد شد. بررسیها نشان میدهد اتحادیههای کارگری در این محدوده پهناور کمونیستها آنگونه که مقاولههای حقوق بشری تعیین کردهاند ایفای نقش نمیکنند. عدم ایفای نقش این اتحادیهها به فضای امنیتی این کشور بازمیگردد. خوشنام نیز از این وضعیت، توصیفی مختص به خود را دارد. وی از آنچه در چین میگذرد تحت عنوان نبود قوانین سختگیرانه کار یاد میکند و میگوید: «در این کشور قوانین کار به گونهای نیست که دست و پای کارگران را ببندد. هر آنی میتوان با پرداخت حقوق و مزایا کارگران را اخراج کرد. بیمهها اجباری نیست. بیمههای خصوصی در این کشور فعالیت میکنند و بیمهنامه را یا کارگران خود میخرند یا کارفرما یا هر دو. این موضوع هم توافقی است میان دو طرف. در بیشتر موارد سهم کارگر و کارفرما ٥۰ - ٥۰ تعیین میشود. در واقع قانون کار، عرف نانوشتهای است که در تمامی واحدهای صنعتی و اقتصادی حضور دارد.»
او در پاسخ به این سوال که سالیان کار برای بازنشستگی چقدر است، میگوید: «٣۰ سال. در چین پس از ٣۰ سال کار و پرداخت حق بیمه میشود حقوق بازنشستگی گرفت اما باید توجه داشت در عرف این کشور، حق مسکن، بن کارگری، عیدی و... اصلا وجود خارجی ندارد. همهچیز خلاصه میشود در همان دستمزدی که البته در سالهای اخیر ترمیم شده اما تعداد بالای کارجویان رقابتی شدید را در این عرصه رقم زده است. کسی شرایط کار را نپذیرد، دیگری هست.»
خوشنام در جواب این پرسش که آیا این بدان معناست که افراد برای گرفتن کار یکدیگر وارد رقابتهای غیراخلاقی و زیرآبزنی هم میشوند، میگوید: «اصلا. زیرآبزنی جایی در فرهنگ چین ندارد. همه سرگرم کار خودشان هستند و برای نگه داشتن موقعیت خود تلاش میکنند، نه از بین بردن موقعیت دیگری.»
خوشنام وقتی عبارت «طنز تلخ حمایت از کارگران» در کمونیستیترین کشور جهان را شنید، لبخندی زد و گفت: «اگر در چین قانون کار ایران وجود داشت، مطمئن باشید رشد اقتصادی این کشور به دو درصد هم نمیرسید. شاید در ظاهر برخی بر این اعتقاد باشند که شیوه دولت چین در برخورد با کارگران به زیان کارگران این کشور است اما در باطن این اتفاق عکس افتاده چرا که حضور سرمایهگذاران خارجی با بهرهمندی از همین قانون است که برایشان فرصتهای شغلی ایجاد کرده، در غیر این صورت خیل بیکاران چین، سراسر جهان را به اشغال خود درمیآورد.» خوشنام توضیح میدهد دولت چین از سوی حزبی اداره میشود که تنها نام کمونیسم را بر خود دارد و آمارها نشان میدهد بین ٨ تا ١۰ درصد جمعیت چین در این حزب عضویت دارند. شاید اگر بخواهیم حکومت چین را توصیف کنیم، لازم باشد این جمله را به کار ببریم: «حکومت تک حزبی دیکتاتورمآبانهای که بر شایسته سالاری تاکید دارد.»
او ثبات ارزش پول چین را از دیگر مزیتهای فوقالعاده این کشور برای سرمایهگذاران خواند و گفت: «من به عنوان یک سرمایهگذار در کشور خودم با تزلزل مداوم ریال مواجهم که بسترهای کار را ناامن میکند؛ اما در چین ثبات ارزش پول این کشور سبب میشود سرمایهگذار امکان پیشبینی آینده را داشته باشد.»
این سرمایهگذار خارجی در چین به این پرسش که آیا اطلاعات و آمار از سوی دولت چین و مراکز آمارگیری در اختیار سرمایهگذاران قرار میگیرد یا خیر، اینچنین پاسخ میدهد: «در ادارات بازرگانی هر استان و هر شهرستانی، آمار و اطلاعات وجود دارد اما نمیتوان چشم بسته بدان استناد کرد. چاشنی ایدئولوژی در بسیاری موارد سبب شده است برخی ادارات و وزارتخانهها آمارهای نادرستی را درباره مسائل اقتصادی و تجاری منتشر کنند؛ اما با این حال میشود دریافت سرمایهگذاری در کدام بخش چین برای سرمایهگذار مقبولتر است. چینیها با تشویق سرمایهگذاران به ساخت قطعه تلاش میکنند تیراژ تولید را بالا ببرند تا قیمت پایین بیاید. شما به عنوان سرمایهگذار خارجی باید روی مصرف چین هم حساب باز کنید؛ کشوری پهناور که خود نیز بازار مهمی تلقی میشود. هر چه تولید بالاتر باشد، هزینه تولید پایینتر میآید و سرمایهگذاری چینیها در ساخت قطعات هر کالا رازی است که اقتصاد چین آن را برای همه فاش کرده است چرا که کسی را یارای رقابت با این ساختار نیست.»
مبارزه با فساد لازم بود
وقتی پای فساد و شفافیت برای تعیین شانس کشورها در جذب سرمایههای خارجی به میان میآید، خوشنام با صراحت از سیاست تازه دولت چین دفاع میکند و میگوید: «این کار برای چین لازم بود.» همانگونه که شفاف کردن ارکان اقتصاد برای هر اقتصاد دیگری ضرورت دارد. او معتقد است وضعیت در چین به گونهای شده بود که کار در بسیاری از موارد بدون پارتی پیش نمیرفت و رشوه در حال تبدیل شدن به امری عادی بود؛ اما رییسجمهور تازه چین این فضا را شکست و تلاش کرد حلقه معیوب را ترمیم کند. او میگوید: «آنگونه که به نظر میرسد مبارزه با فساد در چین حد و مرز مشخصی ندارد. ممکن است دامان اعضای پولیتبرو را بگیرد که گرفت و شاید بالاترین سطح مقامات ارتش را نیز درگیر کند که درگیر کرد چنانچه رییس اداره امنیت داخلی چین به دلیل اختلاس و استفاده از موقعیت شغلی به نفع دیگران در زندان به سر میبرد.»
او با تاکید بر اینکه کاهش رشد اقتصادی چین از هشت درصد به ٥/٦درصد به سیاست مبارزه با فساد در چین باز میگردد، میگوید: «چین به این نتیجه رسیده بود که تحمل درد جراحی سادهتر فساد، بهتر از رویارویی با هرج و مرجی مهارناشدنی است. اگر وضعیت به سیاق پیشین بود، خیلی زودتر از آنچه پیشبینی میشد، کشور با هرج و مرجی مهار نشدنی مواجه میشد.»
مزیتهای ایران، مزیتهای چین
خوشنام اما با تمام مزیتهایی که چین دارد، ایران را نیز واجد شرایطی خاص جهت جذب سرمایههای خارجی ارزیابی میکند و میگوید: «باید توجه داشت چین در وضعیت اشباع است اما ایران به لحاظ ژئوپلتیکی میتواند خود و بازارهای اطرافش را تغذیه کند از این رو گزینهای مناسب برای جذب سرمایهها در سالیان پیشروست. باید توجه داشت در برخی بخشها ایران با تحریمی ١۰ ساله و در برخی بخشها با تحریمی ٣٥ ساله روبهرو است، از اینرو بازاری دست اول محسوب میشود اما به نظر میرسد هنوز تمامی اجزای مدیریتی در ایران درخصوص جذب سرمایهها همنظر نیستند.» او چین را دوباره شاهدی برای مثالش میآورد و میگوید: «سیاستهای اقتصادی این کشور ٢٥ سال است هیچ تغییری نکرده است، نه اتفاقات سیاسی این سیاستها را تحت تاثیر قرار میدهد، نه تغییر مدیران. اینجا ثبات حرف اول را میزند. از سوی دیگر آمادهسازی زیر ساختها یکی از مهمترین مواردی است که باید در دستور کار قرار گیرد.» این فعال اقتصادی تاکید میکند: «اگر زیربنا آمادگی لازم را نداشته باشد، توسعه اتفاق نمیافتد. بهتر است ایران تمام تمرکز خود را بر توسعه فرودگاهها و ایرلاینها، هتلها، خطوط راهآهن سریعالسیر و توسعه بنادر مسافری و باری بگذارد؛ سرمایههایی که وارد میدان میشوند و خود را نشان میدهند، سایر بخشها را شکوفا خواهند کرد. این تجربه آزموده شده چین است، تا ایران بخواهد کدام مسیر را طی کند.»
جهت دریافت آخرین اخبار از طریق تلگرام به کانال اختصاصی عصراعتبار (http://telegram.me/asretebar) بپیوندید. برای دریافت آخرین نسخه از نرم افزار تلگرام اینجا ر ا کلیک کنید.