عصر اعتبار- در سال گذشته نسبت دستمزد سالانه که به یک کارگر پرداخت میشود به متوسط هزینههای سالانه برای خانوادههای شهری ۳۸ درصد و برای خانوار روستایی نیز ۶۹ درصد بود.
به گزارش پایگاه خبری«عصراعتبار» به نقل از اعتماد، بدین معنا که در یک خانواده شهری، دستمزد هر کارگر کفاف کمتر از 40 درصد هزینههای زندگیاش را میدهد. در حالی که خانوادههای روستایی میتوانستند تا 70 درصد هزینههای زندگیشان را با همان حقوق پوشش دهند. فاصله میان دستمزد سالانه یک کارگر با هزینههای زندگی در شهرها و روستا به ترتیب حدود 30 و 8 میلیون تومان است. همین امر باعث میشود خانوادهها منابع درآمدی خود را گوناگون انتخاب کنند تا هم از گزند نوسانات و افزایش تورم قدری در امان بمانند و هم میزان بیشتری از هزینههای خود را پوشش دهند.
افزایش 21 درصدی هزینه در شهرها
بررسیهای وزارت کار نشان میدهد که متوسط هزینههای سالانه یک خانواده شهری در سال 98 افزایش 21 درصدی یافته و به بیش از 48 میلیون تومان در سال رسیده است. این در حالی است که در سال 97 متوسط هزینه یک خانواده شهری 40 میلیون تومان بود. بر اساس گزارشی که وزارت کار منتشر کرده متوسط درآمد خانوادههای شهرنشین نیز رشد 24 درصدی داشته و از 44 میلیون و 950 هزار تومان به 54 میلیون تومان در سال گذشته رسیده است. آمار مربوط به درآمد و هزینه خانوادههای شهری از سال 90 تا 98 نشان میدهد در کمتر از یک دهه، رشد درآمدها 315 درصد بوده و از 13 میلیون تومان به 54 میلیون تومان رسیده و بیشترین جهش نیز طی سال 97 تا 98 رخ داده که متوسط درآمدها افزایش 24.4 درصدی داشت. هزینه نیز طی سالهای 90 تا 98 افزایش 262 درصدی داشته و از 13 میلیون و 474 هزار تومان به 48 میلیون و 643 هزار تومان رسید. بیشترین جهش هزینهها در شهرها نیز مانند افزایش درآمدها در فاصله سالهای 97 تا 98 بوده که 20.7 درصد بیشتر شده است.
211 درصد افزایش هزینه در خانوادههای روستایی
هزینه یک خانواده روستایی طی سالهای 90 تا 98 افزایش 211 درصدی داشته و از 8 میلیون و 500 هزار تومان به 26 میلیون و 596 هزار تومان رسید. طی این سالها متوسط درآمد برای خانوادههای ساکن در روستا افزایش 275 درصدی داشته و از حدود 8 میلیون تومان به 29 میلیون و 700 هزار تومان رسید. بیشترین جهش درآمدی در خانوادههای روستایی مانند خانوادههای شهری در فاصله سالهای 97 تا 98 رخ داد که منجر به افزایش 27.4 درصدی شد . در این فاصله زمانی هزینهها نیز افزایش 22 درصدی یافت.
بیشتر شهریها، «سایر درآمدها» دارند
در بخش دیگری از گزارش وزارت کار، سهم منابع درآمدی از کل درآمد خانوارها نیز محاسبه شده که بر اساس آن، بیش از نیمی از درآمد خانوارهای شهری از محل «سایر درآمدها» که ممکن است اجارهبهای مسکن شخصی، یارانه یا حقوق بازنشستگی باشد. بر همین اساس در سال گذشته، 32.5 درصد از سهم درآمد شهرنشینان را حقوق و دستمزد تشکیل میدهد. نسبت «سایر درآمدها» و حقوق و دستمزد در منابع درآمدی روستاییان نیز مانند شهرهاست. به گونهای که در سال گذشته سهم این دو 35.8 و 30.7 درصد بوده است. این نسبت در سال 90 برای روستاییان 45.4 و 26.8 درصد و برای شهرنشینان 55.2 و 29.4 درصد گزارش شده است. با مقایسه آمار میتوان دریافت در این سالها «حقوقبگیری» افزا ش بیشتری پیدا کرده، چراکه نوسانات اقتصادی مانند تحریم، ناتوانی در فروش نفت، تصمیمهای یکشبه در خصوص ممنوعیت واردات یا صادرات باعث شده افراد سراغ درآمدهایی بروند که بدانند همیشگی است و سر وقت پرداخت میشود، حتی اگر مهمترین منبع درآمدیشان نباشد.
شکاف میان دستمزد و کل درآمد شهریها؛ 36 میلیون تومان
در بخش دیگری از این گزارش نسبت حداقل دستمزد سالانه کارگران به متوسط درآمد سالانه برای یک خانوار در شهر و روستا نیز بررسی شده که بر اساس آن یک خانواده شهری در سال گذشته 34 درصد از منابع درآمدی که در اختیار دارد، از حقوق و دستمزد به دست میآورد، چراکه متوسط درآمد سالانه یک کارگر در سال 98 حدود 18 میلیون و 455 هزار تومان گزارش شده که فاصله میان درآمد یک کارگر با متوسط درآمد سالانه یک خانواده شهری را از محل سایر درآمدها یا مشاغل آزاد پر میشود. این فاصله در سال گذشته 36 میلیون تومان بود که بیشترین شکاف از سال 90 تاکنون است. اگرچه اوضاع برای خانوادههای روستایی نیز به خوبی پیش نمیرود، اما شکاف میان حقوق سالانه با کل درآمد کمتر از خانوادههای شهری است. در سال گذشته نسبت حداقل دستمزد سالانه کارگران به متوسط درآمد سالانه برای آنها حدود 62 درصد و شکاف میان حقوق و دستمزد یک کارگر با درآمد این خانوادهها 11 میلیون و 300 هزار تومان برآورد شد که بیشترین فاصله از سال 90 تا 98 است. به نظر میرسد با افزایش نوسان اقتصادی و تورم در سالهای اخیر، خانوادهها به فکر افزایش منابع درآمدی خود بودند و سعی میکردند گزینه «حقوقبگیری» را به عنوان یکی از گزینههای تامین منبع درآمدی در شرایط بیثباتی و نااطمینانی اقتصادی داشته باشند.
در برآوردهای وزارت کار، نسبت حداقل حقوق سالانه یک کارگر به متوسط هزینههایی که در یکسال دارد برای خانواده شهری 38 درصد است. به بیان دیگر یک خانواده شهری اگر فقط بخواهد با حقوق زندگی خود را بگذراند، تنها 38 درصد از هزینههایش را میتواند پوشش دهد. این نسبت برای خانواده روستایی حدود 70 درصد است. بر اساس آمارها در سال گذشته فاصله میان حداقل حقوق و دستمزد سالانه کارگران با هزینههای سالانه در شهرها حدود 30 میلیون و 299 هزار تومان و در روستاها 8 میلیون و 141هزار تومان تخمین زده شده است.