عصر اعتبار- بیمههای خصوصی طی یک دهه گذشته به لحاظ کمی رشد قابل توجهی داشتهاند به ویژه شرکتهایی که از مدیران باتجربه و خلاق استفاده کردهاند توانستهاند چند گام از بقیه جلوتر بروند. هر چند که این بیمهها تا کیفی شدن و کیفی کردن صنعت بیمه راهی تقریبا طولانی پیش رو دارند اما میتوان به آینده آنها امیدوار بود.
به گزارش پایگاه خبری «عصر اعتبار»، دکتر مظلومی از جمله مدیران با تجربه صنعت بیمه است که طی همین مدت با فعالیت مستمر توانست نام یک شرکت بیمه خصوصی را بر سر زبانها جاری کند و اینک در بیمه تعاون بلندپروازیهای جدیدی را تصور میکند.
با یونس مظلومی که اینک مدیرعامل بیمه تعاون است درباره مدیریت ریسک در صنعت حمل و نقل به گفتوگو نشستهایم که در ادامه میخوانید:
آقای مظلومی وضعیت مدیریت ریسک در صنعت حمل و نقل را چگونه میبینید؟
صنعت حمل و نقل همانند بسیاری از صنایع دیگر نیازمند این است که فرایند مدیریت ریسک را به صورت علمی در کسب و کار خود نهادینه، مستقر و پیاده سازی کند و احتمال و شدت ریسکها را کاهش دهد. بعد از این کنترلها نهایتا ریسکهایی باقی میماند که به آن ریسکهای رسوبی گفته شده و به شرکتهای بیمه منتقل میشوند. ریسک در صنعت حمل و نقل ایران چه داخلی و خارجی و چه آنهایی که صادرات و واردات انجام میدهند، مانند بقیه حوادث از درصد بسیار بالایی برخوردار است. در حالی که شرکتهای بیمه در زمینه مدیریت این ریسک ها فعال هستند و بیمه نامههای مربوطه را ارائه می دهند اما خسارتهای زیادی را هم در این حوزه ها متحمل میشوند.
برای کاهش ریسک چه برنامه هایی و چه کارهایی انجام شده است؟
مدیریت ریسک در صنعت حمل و نقل بسیار وسیع است چراکه خود این صنعت دارای حوزه های گسترده ای است و شامل حمل و نقل دریایی، هوایی، جادهای و غیره میشود و ریسکهای هرکدام از این رشته ها متفاوت است. بنابراین به طور یقین مدیریت آنها نیز باهم متفاوت خواهد بود. باید توجه داشت برای هرکدام از این ریسکها بیمه نامههای جداگانه وجود دارد که از تنوع خاصی برخوردارند و میتوانند در کاهش ریسکهای این حوزه تاثیر بسزایی داشته باشند.
در دنیا رشته ای به نام مدیریت ریسک در دانشگاهها تدریس میشود چرا در کشور ما به این رشته اهمیت داده نمیشود؟ باید به این نکته توجه داشت در دنیا مدیریت ریسک و در مقابل آن مدیریت ریسکی داریم؛ آنچه در ایران وجود دارد مدیریت ریسکی است. مدیریت ریسک در واقع برای قبل از واقعه است و بیشتر اثرات پیشگیرانه و کاهش دهنده احتمال وقوع ریسک دارد. در کشورهای توسعه یافته رشتهای در دانشگاه با عنوان مدیریت ریسک تدریس میشود که حتی تا مقطع دکتری نیز وجود دارد و همه فارغالتحصیلان آن در تمامی دستگاهها و نهادها قابلیت جذب دارند.
اما نکته قابل اهمیت در این زمینه این است که مدیران حوزه ریسک اغلب از جایگاه بالایی برخوردارند به گونهای که در کشور های توسعه یافته این مدیران جزو مدیران ارشد شرکتها و سازمانها محسوب میشوند. حتی در مواردی دیده شده است که مدیر ریسک شرکت به عنوان قائم مقام مدیرعامل معرفی میشود.
وظیفه این مدیر چیست؟ مدیریت ریسک یا مدیریت ریسکی!؟
وظیفه و مسئولیت این مدیر این است که با مطالعه و بررسی فرایندهای موجود در سازمان، ریسکها را شناسایی کرده و برای اینکه این ریسکها و خسارتهای ناشی از آن را به حداقل برساند طبق یک برنامهریزی منسجم، طرحهایی راهبردی ارائه میدهد و اگر قرار است در آینده اتفاقی هم بیفتد آن را پیشبینی و برای مدیریت آن ، بیمه ریسک مورد نظر را خریداری کند. اما در کشور ما متاسفانه نه این رشته در دانشگاهها وجود دارد نه این جایگاه را در سازمانها داریم. در واقع همانطور که اشاره شد آنچه در ایران وجود دارد مدیریت ریسکی است! مطمئنا ما به ویژه در صنعت بیمه به این نوع رشتههای دانشگاهی نیاز داریم اما متاسفانه این گونه رشتهها در کشور مغفول مانده است.
از سویی دیگر باید توجه داشت که در کشورهای توسعه یافته، صنعت بیمه پیش از اینکه ریسکی را بپذیرد، ابتدا آن را ارزیابی میکند و سپس بر اساس آن به متقاضی بیمه پاسخ میدهد یا کلا ریسک را قبول نمیکند. برخی از مواقع هم ریسک را قبول میکند اما آن را منوط به رعایت توصیههای ایمنی میکند. این وظیفه همان مدیر ریسک است. بنابراین شرکت بیمه در دنیا در این حد و حدود به بیمهگذاران خود در حوزه مدیریت ریسک کمک میکند.
با توجه به اینکه ایران یک کشور حادثهخیز محسوب میشود آیا نباید در دانشگاهها در این زمینه بیشتر گفته شود؟
با توجه به اینکه در کشور ما حوادث طبیعی و غیر طبیعی بسیاری داریم و در بسیاری از حوادث مانند تلفات رانندگی، آتش سوزی و زلزله در رده اول و دوم هستیم، در نتیجه باید در سازمانها هم جایگاهی برای رسیدگی به این موضوع وجود داشته باشد. اینکه در کشور به مدیریت ریسک توجه نکردهایم شاید به دلایل مباحث فرهنگی است. مثلا اگر بیمهها میتوانستند در قالب فعالیتهای مسئولیت اجتماعی به موضوع نگاه کنند، شاید دستکم در حوزه خود شاهد کاهش خسارتها و هزینهها میبودند.
از سویی دیگر شرکتهای بیمهگزار گلهمندند و معتقدند یکی از موانعی که باعث شده در برخی از رشتهها ورود نکنند، وجود قوانین دست و پا گیر است. به طور مثال دولت قانونی را وضع کرده که بر اساس آن بیمهها به منظور کاهش تلفات و حوادث جادهای باید سالانه مبلغی را به برخی نهادها اختصاص دهند. اما در مقابل هیچ گزارشی که نشان دهد این مبالغ کجا هزینه شده و چه تاثیر بر وضعیت جادهای دارد ارئه نمیشود.
به نظر شما چرا در ایران نسبت به سایر کشورها، صنعت بیمه در حوزه حمل و نقل سود ده نیست؟
سود حوزه حمل و نقل اغلب در بیمهنامههای بینالمللی است البته ما هم در تلاش هستیم که به استانداردهای روز دنیا در این زمینه نزدیک شویم. اما قسمتی که ممکن است پاشنه آشیل این موضوع باشد این سوال است که آیا شرکت حمل و نقلی که فعالیت داخلی انجام میدهد، تمام بارنامه خود را بیمه میکند و آیا به قیمت واقعی بیمه میکند؟ در پاسخ فقط به یک موضوع اشاره میکنم که بیشتر پروندههایی که مورد اختلاف بین شرکت بیمه و شرکتهای حمل و نقل داخلی مطرح است، حول این ماجرا میچرخد.
آیا شما در شرکت بیمه تعاون در زمینه مدیریت ریسک اقدامی انجام دادهاید؟
مدیریت ریسکی که ما در ایران از آن یاد میکنیم در واقع به تحول خاصی منجر نمیشود چرا که ریسکهای ما جزو ریسکهای سوداگرانه نیستند و اصطلاحا به آنها ریسکهای پویا گفته میشود. این نوع ریسکها اگر اتفاق بیفتند شما زیان میکنید و اگر اتفاق نیفتند حفظ وضع موجود است! اگر شرکتها بتوانند آن را مدیریت کنند دچار پرداخت هزینه اضافه نمیشوند.
از بعد دیگر باید گفت که ما مدیریت ریسک میکنیم که ورشکست نشویم. باید توجه داشت مدیریت ریسک برای توسعه نیست و بیشتر حالت پیشگیرانه دارد. خود شرکت بیمه هم ابزاری است برای مدیریت ریسکهای دیگران و وظیفه دارد در قبول و پذیرش ریسکها به گونه ای هنرمندانه عمل کند که ورشکست نشود. از سوی دیگر خود شرکت بیمه با ریسکهایی مواجه است و اینها غیر از ریسکهای دیگران است. میتوان در این زمینه به ریسک از دست دادن نقدینگی، مشتری، بدنام شدن و مواردی از این دست اشاره کرد که هر کدام برای شرکت بیمه از اهمیت برخوردار است. در حقیقت شرکت بیمه در ایران نه تنها باید خود سازمان را نگه دارد که دچار مشکل نشود بلکه باید مراقب باشد که انبوهی از کسب و کارهای بیمه گذاران با اخلال مواجه نشود.
سخن آخر.....
نهاد ناظر بیمه مرکزی و رسانهها وظیفه دارند که این آگاهی را به مردم بدهند. باید ضعفها را پذیرفت و اینگونه مدیریتها که در دنیا وجود دارد را در جامعه نهادینه کرد و روی آن فرهنگ سازی و تبلیغات لازم را انجام داد.
خبرنگار: فائزه مقصودیان